۷سال ونیمشه کلاس دوم
ازبچگی چیزایی یاد گرفته به لهجه همون کارتون زبان اصلی و اینا خلاصه
یه مدت میرفت جای دیگه که آموزشگاهش خوب نبود آوردم بیرون رفتیم جای معتبر تر تو شهرمون و تعیین سطح کردن و گفتن بهتره بره سر کلاس فرست۱ بشینه
همینکه رفت کلاس احساس کردم مامانای همون بچه های کلاس به هم نگاه کردن و ناراحت شدن دیگه پیگیر نشدم
دو سه جلسه رفت امروز دوباره کلاس داشت بردم پسرم رفت کلاس نشست خواست مثلا جاشو با همکلاسیش عوض کنه کیف اونو برداشت گذاشت این ور تا خواست کیف خودش رو بذاره همونجا دیدم مامان همون دختره همکلاسیش سر پسرم داد زد با لحن تند و بدی گفت
هی آقا پسر چرا کیفو برمیداری ؟ برگشتم نگاش کردم قیافش رومثل شمر کرده بود گفتم خب چرا داد میزنی الان میگم بذاره صندلی دخترت
دوباره طلبکارانه گفت نه چندبار اینجوری کرده
طفلی پسرم همچین نشست صندلی یه گوشه جمع کرد خودشو...
بعد کلاس شروع شد یه خانومه بهم گفت این مامانا ناراحتن که چرا پسرت اومده این کلاس چون بچه هاشون یه ساله دارن میان منم گفتم خب تعیین سطح شده دیگه ...خلاصه اعصابمو به هم زد این زنه