قضیه ازاین قراره یه قرض الحسنه هست روی طلا وام میده
این خانمم کلا ۵.۶تا دفترچه ازخودش داییم بچهاش هست همشون وام گرفته پره واقعا بدحسابه
حالا ازما ۲تاش خالی بود دست من چندروز پیش گفت من بدهکارم برا مدرسه دخترم اینقد میلیونپول میخاد این بده من برم وام بگیرم روش لنگم و.....
طلاش کم بود رفته به آبجیم رو انداخته که یکم طلا بده و....انگشترش گرفته
مادرمم میخاست دفترچه رو که وام بگیره برای خرید جهیزیه یعنی واجب واجب بودولی دید این لنگه داد
بعد دیدم وام گرفت رفت طلا خرید ساعت ست
گفتم زن دایی من مامان خودم طفلک میخاست وام بگیره جهیزیه بخریم توگفتی بدهکارم دادم دفترچه همش دروغ سرهم کردبود ک بدهکارم واینا.....
بعدبه آبجیمگفته که آره فلانی باکلی منت دفترچه دادکلی زر زده
اینقد جوشی شدم بنظرتون چیبگم که حالش گرفته شه؟؟!
آخه اولا ک چرا دروغ میگی دوما طلاخریدن جز واجبات زندگی نیست بخای دروغ بگی تورودرباستی بزاری مردم یکی خوبی میکنه دیگه اینحرفها چیه جای تشکرکردنت