2777
2789
عنوان

داستان ترسناک و واقعی ترسو ها نیان

| مشاهده متن کامل بحث + 1790 بازدید | 82 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خب بقیش

↝𝒔𝒉𝒆 𝒒𝒊𝒓𝒍 𝒕𝒉𝒆 𝒃𝒆 𝒐𝒘𝒏 𝒅𝒓𝒆𝒂𝒏𝒎 𝒅𝒆𝒓 𝒓𝒂𝒍𝒕𝒊 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒒𝒆.↜🧚🏻‍♀⃟🌸 ⊰↫اون دخ‍‌ت‍‌ری ب‍‌اش ک‍‌ه خ‍‌ودش روی‍‌ا ه‍‌اش‍‌و 🌥🍓↬⊱ ≼🖇🍒↭ب‍‌ه واق‍‌ع‍‌ی‍‌ت ت‍‌ب‍‌دی‍‌ل م‍‌ی‍‌ک‍‌ن‍‌ه↭🌻️پرنسس۷۱سابق آرزوها و خواسته هامو رها کردم ❤️

اگه کامل گفتی لایک کن بیام بخونم ♥️

(( خواهرم تعلیق شده گاهی باهم با این کاربری تاپیک میزنیم ))  وَمَن‌اَزکودَکـےآموختَم؛میآنِ‌تَمآمِ‌عِشق‌هآ عِشق‌بِه‌حُسِین(ع)چیزِدیگَرےاَست 💚

و خلاصه این کافره میرفته تویله گوسفند ها رو  اذیت میکرده و دیگه برای خانواده عادی شده بود و چاره ای نداشتن و خواهر من خونش جدا بود دیگه اذیتش ب خواهرم نمیرسید و چندین سال همینجوری میگذره و مادرشوهر خواهرم فوت میکنه و یه مدت کافره نمیاد اینا فکر میکنن با مادره دشمن بوده مادر فوت کرده اونم رفته ولی سخت در اشتباه بودن بد چند ماه از فوت مادرشوهرش یه شب خواهرم و بچه هاش تنها بودن خونه و برادرشوهر خواهرم میاد خونشون بمونه تا نترسن شب همه میرن تو جاشون برا خواب و با هم حرف میزنن خواهرم و برادرشوهرش خیلی شوخی میکنن میگن میخندن و خواهرم میگفت گفتم محمد بسه دیگه دیر شد بخوابیم این اقا محمد هم برادرشوهر کوچیکشه و مثل پسر خواهرم میمونه خلاصه میگفت گفتم محمد صبح میخوای بری سرکار بخواب دیگه شب خوش میگفت برگشتم یکم چشام گذاشتم رو هم پسرم برگشت گفت مامان نگاه عموم میخواد مارو بترسونه برگشتم دیدم محمد بلندشده دستاشم برده بالا یه لباس کرم رنگ بلند پوشیده گفتم چقدر گوجی مثلا اومدی اینجا ما نترسیم خودت داری میترسونی مارو  دیدم هیچ صدای ازش در نمیاد و تو تاریکی فقط وایساده بود و صورتش معلوم نبود میگفت فهمیدم اون کافره است که با برادر شوهرم وارد خونه ما شده ب پسرم گفتم زود بلندشو برق روش کن تا پسرش  بلند  بشه برق روشن کنه این غیب میشه میاد بالا سر محمد برادرشوهرش میبینه خیلی شدید تشنج کرده و بدنش کلا کج شده وسرش انقدر ب عقب رفته که چسبیده ب پشتش و از دهنش کف اومده انقدر جیغ میزنه همسایه ها میان زنگ میزنن انبولانس میاد محمد رو میبره 

محکم باش، پشت آرزو هات خدا ایستاده '✨️

و خواهرم میگفت که وقتی همسایه ها رفتن تنها شدم خیلی میترسیدم چون وارد خونه من شده بود و حس میکردم باز خونمه شبونه زنگ میزنه شوهرش میگه من میترسم باید بیای و شوهرش میگه یکی رو بیار پشت تا من بیام خواهرم میگفت رفتم اتاق درو بستم که با شوهرم حرف بزنم دیگه چیزی نفهمیدم چشام بسته شد و پسرش میگه که تو حال بودم صدای افتادن مامانم شنیدم بدو بدو رفتم دیدم مثل عموم بدنش کج شده و از دهنش کف میاد و با گریه میره همسایه هارو میاره و خواهرم رو هم امبولانس میبره و مادرم اون شب زنگ زد ب یه دعا نویس گفت هر دو تو یه شب تشنج کردن دعا نویسه گفت این کافره بدنش خورده ب بدنشون و مادرم گفت که تو این سال ها اصلا خونه خواهرم نرفته بود چطور رفته برگشت گغت که با برادرشوهرش وارد شده اینا هرجا میرن اینم باهاشون میره مثل اعضای خانوادشون شده و با ادمای اون خونه همه جا میره و خواهرم خیلی میترسید منی که تو خونمون بودم تو خونه ام راه میرفتم فوری برمیگشتم پشت سرم نگاه میکردم انقدر که وحشت داشتم فکر خواهرم تو چ حالی بوده بد ما همه جمع شدیم رفتیم ب خواهرم سر بزنیم دستشویی خواهرم تو کفشکنه و چند روز پیش کلید تو در جا میمونه یه تیکه از شیش رو میشکنن درو باز کن اونیکی خواهرم گفت میرم دستشویی وقتی رفت یکم بد با جیغ و داد اومد گفت که تو دستشویی بودم از شیشه شکسته یکی میگفت همه تون رو میکشم مخصوصا تورو در دستشویی رو که باز کرده مثل یه دود شده غیب شده اون شب ما از ترس رفتیم خونمون و وحشت کرده بودیم 

محکم باش، پشت آرزو هات خدا ایستاده '✨️

و خلاصه این کافره میرفته تویله گوسفند ها رو اذیت میکرده و دیگه برای خانواده عادی شده بود و چاره ای ...

واقعا چرا این جنه در این حد کینه داشته؟

من میشناسم عادتشونه میان انتقام میگیرن اگه یکی از خانواده شون بمیره ولی در این حد تابلو؟🤔

اصلا خانواده شون اهل نماز و قرآن بودن؟شاید اهل نبودن که این در این حد اذیت میکرده

فقط 31 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
واقعا چرا این جنه در این حد کینه داشته؟من میشناسم عادتشونه میان انتقام میگیرن اگه یکی از خانواده شون ...

نه اصلا نه نمازی نه قرانی هیچی نمیخونن و نمیدونم چرا انقامش تموم نمیشه 

محکم باش، پشت آرزو هات خدا ایستاده '✨️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز