چرا یکسری ها توی سایت انقدر بیشعورن هان❓️

🌙Silver moon🌙

جز اسی کسی پست منو ریپ نزنه .نظر شخصیمه.چرا باید درمورد نظر شخصیم به شما جواب بدم

یه مدت با لباس پسرونه میرفتم یه جاهایی که پسرا کلی کار خلاف میکردن من با چندتا ازون پسرای صیکس پک دار رفیق شده بودم و کلی مواد ازشون کش رفته بودم و فروخته بودم و پول خوبی ب جیب زده بودم نگم برات.یکی از پسرای جذاب اونجا که تازگیا روش کراش زده بودم فهمید من دختره م واس اینکه حالموبگیره هی میخاسم برم نمیزاشت.خودشم داشت بارفیکس میزد خیلی عرق کرده بود اومد سمتم گف خیلی دوس داری پسر باشی؟ گفتم توروسننه نه..گف پس دزدی میکنی؟ لبمو کج کردمو اداشو دراوردم و خندیدم...منوبرد توی یه جایی پر از وسیله ورزشی هنوز داشتم‌می خندیدم .که یهویه کشیده اومد تو صورتم گف پیرهنتو درآر دزد کوچولو..اصلا هنک کرده بودم گفتم بابامن غلط کردم توروخدابزاربرم  ...توصورتم‌ نگاه نمیکرد به پیرهنم اشاره کردکه یعنی درآر درآر...گریه م گرفته بود با همون لحن خسته گفتم چراکص میگی خب...یهو یکی دیگه محکم تر خوابوند توگوشم...کل هیکلم تکون خورد افتادم رو میز پشت سرم اصلا باور نمیشد کسی که روز قبلش کلی بامن خندیده بودالان داشت اینجوری منو میزد..پسره رسما اومد جلو...منو از یقه گرفت بلندکرد گف درآر...من خیلی لاغرم اصلا سینه مینه نداشتم یه برجستگی خیلی نامحسوس بود واس همین یارو میخاس مطمعن بشه ک من واقعا چی ام...البته تا اون لحظه که دراوردم چنین فکری راجبش میکردم ولی واقعا نمی دونستم قراره چیکارکنه...خلاصه دراوردم و یه حس بدی داشتم با یه شلوار فسفری شش جیبه بدون پیرعن جلوش وایساده بودم گف دراز بکش و منو هل داد روی تخت باریک دراز نشست که پشت سرم بود و رفت دوتا دمبل سه کیلویی اورد داد دستم گف تامیتونی دساتوکش بده و ببر عقب سرت..منم که خیلی ترسیده بودم دونه دونه کارایی که میگفت رو کردم ب این امید که بعدش ولم کنه...خلاصه دساموبردم عقب سرم جوری که سینه م عین پسراصاف شدگف الان بچه هامیان اینجا.اگه نفهمیدن تو دختری که هیچ ولی اگه فهمیدن تورو می کشم.  [ادامه شو نمیگم لجتون درآد]

لینک پیام ناشناس من❤     https://daigo.ir/secret/6634408635

سلام به تویی که امضامو میخونی امضای خدا پای آرزوهای قشنگت ان شالله💖

خدایا خانواده ام رو به دستان قدرتمند تو میسپارم❤️

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮

رابطه هاتون اگه قابل تعمیره تعمیر کنید تعویض نکنید اون بیرون خیلی اوضاع بدتره 

سلام به تویی که امضامو میخونی امضای خدا پای آرزوهای قشنگت ان شالله💖