سلام یساله عقدم از رفت و امد توی دوران عقد واقعا خسته شدم وقتی کم میرم یا نمیرم خونه ی مادر شوهرم اینا باید دلیل بیارم یا بدشون میاد یا ناراحت میشن از وقتی از مادر شوهرم حرف خوردم و بدمو گفت دیگه کمتر میرم ولی باز میگن کم میای هفته ای یه روز میرم اینم بگم که مامانم کمردرد داره نمیتونه کار کنه و فلان کسیم به جز من و داداشم نداره وقتی میرم اونجا باید هزارتا دلیل بیارم چون مادر شوهرم میگه کجا و تیکه میندازه وقتی میگم میخام برم بدش میاد قیافشو یجوری میکنه و تیکه میندازه بخدا خسته شدم قلبمو شکوندن الان پدر شوهرم شب کار شده واسه خواب هم نمیره خونه بعد شوهرم میاد خونمون شام میخوره میره قبلا میخابید ولی چون پدرش خونه نمیاد میره که خانوادش تنها نباشن تا وقتی که عروسی کنیم دیگه پیش من نمیخابه مگه اینکه من برم خونشون اینم بگم که مادر شوهرم دختر هم داره تنها نیس و یه پسر کوچیک داره انتظار دارن دیگه من همیشه برم اونجا چون شوهرم دیگه نمیتونه بیاد ولی من دوس ندارم برم چون شوهرم از صبح تا غروب سرکاره و با حرفای که زدن بهم دوسدارم کمتر برم ایا این درسته که پیش زنش نمیخابه میره خونشون؟ اینم بگم که رسممونه مشکلی با خوابیدن توی عقد نداریم ، شوهرم میگفت اگه بعد شام نرم فردا هی خانوادم بهم بد میگن فلان بنظرتون چیکار کنم😤منم نمیخام برم
به شخصه خوشم نمیاد دوران عقد خونه همسرم بخوابم یا اون خونمون بخوابه
تنها کار اینه همین الان دم خانواده شوهر بچین که انقد فضول رفت وامدتون نباشن
از قدیم گفتن دوری و دوستی،
همینا ک از نبودت گلایه میکنن
فردا میگن چه خبرررته هررر روز اینجایی
تا وقتی کم میری ارزشتو حفظ میکنی
با کم رفتن بهشون اجازه دخالت نمیدی تو زندگی ایندت
برو برای خواب برگرد بگو مادرم تنهاست نمیتونن بمونم
عروس خالم یکی دوبار رفت خونه خالم شب موند
خالم اینا پشتش هزار چی گفتن ک عروس بزرگمون توی عقد اصلا اینجا نمیموند این بیشخصیته و فلان ، نمونی سنگینتری
ببین عزیزم بعنوان کسی که ۴۰سالشه و اینارو گذرونده میگم از نظر همخوابی تو دوران عقد ناله نکن . شوهرت باید بیاد پیشت اصلا واسه همخوابی با شوهرت جلوشون کوتاه نیا . وقتی شوهرت میاد حسابی دلبری کن و قلقلکش بده برو بغلش بوس . اینا . ولی اگه گفت شب بیا خونه مون نرو .
واسه سر زدن برو اما شب نخواب بذار شوهرت جلو خانوادش وابسته به خاطر تو .وگرنه تا آخر اولویت اونان