کلاس خیاطی میرفتم، یه دختری بود کنکور داده بود، قبول نشده بود و خودشو باخته بود و اومده بود سراغ خیاطی.
ببین به قدری تمیز میدوخت، همیشه انگشت به دهان بودیم.
جوری شده بود به مربی ایراد میگرفت.
دوخت های تمیز، بدون داشتن یه ذره چین خوردگی رو بدن. فوق العاده بود. خودشم اوایل چرخ خیاطی مادرش که قدیمی بود میدوخت.
الان بیا ببین به کجاها رسیده.
برای مزون کار میکنه و کارهای خفن داره.
حالا فکر نکن زندگی شون روبه راه بودا.
پدرش تو همون تایم خیاطی فوت کرد. مادرش زن دوم پدرش بود. خودشون تو یه خونه قدیمی بودن که زیرزمین رو محل کار خودش کرده بود.
اینو میخوام بگم کنکور و دانشگاه همه ی زندگی نیست.
تو زندگی باید مهارت یادگرفت.
اگر باکنکور حالت خوب نیست برو سراغ کاری که حالت باهاش خوب باشه.