مدام یک موردی از گذشته با جزییات کامل یادم میاد
میشینم خیلی عمیق غصه میخورم قبلم از درد میخواد وایسته
الانم در گیرم تو تایپیک قبلم گفتم
دلم میخواد بمیرم
زندگی برام جهنمه
نمیتونم به مادرم یا شوهرم و بقیه بگم از دستم خسته میشن
مجبورم تنهایی تحمل کنم ولی دلم دیگه طاقت نداره