2777
2789
عنوان

زود رفتی گلم,رفتی داغت موند به دلم

| مشاهده متن کامل بحث + 63847 بازدید | 286 پست
راستی من از شما ایمیلی دریافت نکردم.خوشحال میشم دوباره ارسال کنید.چون کنجکاوم که بدونم. این ایمیل منه:mona_rostamzadeh@yahoo.com لطفا" به این بفرستین.ممنــــون.
ماییم و رُخ یار، دل آرام... و دگر هیــــــچ!
سلام
آقای اسکادا خوشحالم که حرفهام به دلتون نشست
ببخشید فضولیه
اگه ممکنه به منم بگید چرا خانمتون رو ازدست دادین
البته این هم میشه گفت از دست دادن هم نمیشه گفت
به نظر من فقط شرایطش طوری شده که شما نمیتونید ببینید
اون همیشه همیشه همیشه با شماست
به نظر من عشق رو نمیشه از دست داد
مطمئنم همیشه حسش میکنید
منتظر میمونم که جواب از شما بگیرم
البته اگه ناراحت نمیشید
ممنون

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اقای اسکادا....ماسفم از حادثه ای که برای عشقتون پیش اومد...فکرش هم برام سخته....من بعضی شبها به صورت همسرم که خوابه نگاه میکنم و میگم اگه یک روز نباشی من چطور زندگی کنم؟؟.... نمی دونم واقعا که شما چکار میکنید ولی معللومه که تمام ذهنتون از اون پره...فقط میدونم که اونا که میرن راحتن..ما ناراحتیمون برای خدمونه که تنها میشیم و برای دلتنگیمون اشک میریزیم...کاش میشد هر چند وقت وقت یکبار با اونا ملاقات کنیم تا کمی دلتنگیمون رفع بشه... خیلی سخته... به خدا پناه ببرید و ازش بخواهید که زودتر این سنگینی رو از روی قلبتون برداره تا بتونید دوباره نفس بکشید...
منم برای فرشته ی آقای اسکادا و فرشته خودم ، پسر نازنینم فرستادم. دلم برای پسرم تنگ شده دارم گریه می کنم. من 9 ماه باهاش زندگی کردم و یه لحظه دیدمش. خدا به شما صبر بده آقای اسکادا . صبر بده.
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
سلام صبح همتون بخیر

آقای اسکادا منم خوندم و اشک ریختم و هیچی ندارم بگم جز اینکه خداوند همیشه فرشته هاش رو زود میبره و داغ اونا رو توی دل عزیزشون میذاره-
منم توی ماه هفت دوقلوهای نازم کاوه و کیان که بچه های اولم بودن رو از دست دادم و داغشون توی دلم موند تا ابد
و فکر نمیکنم هیچ بچه ای دیگه جای اونا رو برای من بگیره اما خوب این زندگی ادامه داره و من باید تحمل کنم

شاید ما انتخاب شدیم که قدر این روزها رو بدونیم و توی همچین روزی به دیگران بگیم که قدر لحظاتشون -

همسرشون- فرزنداشون - پدر و مادرشون و همه عزیزانشون رو بدونن و از نعمتهای خدواند بهترین استفاده رو کنن

نمیگم گریه نکن- نمیگم فراموشش کن - نمیگم باهاش تو خلوتت نباش
فقط میتونم بگم که اون روحش زنده هست و دوست نداره ناراحتی شما رو ببینه چون شما و اون توی سرنوشتی که خداوند بزرگ براتون رقم زده کاره ای نبودین و نمیتونیم به تمام این چرا ها جواب بدیم
که چرا ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا اینطور شد؟؟؟؟؟؟ و هزاران سئوال که فقط یه جواب داره که اونم صلاح خداوند و تعظیم در برابر خواسته اونه

و صبر و صبر و صبررررررررررررررررررر

منم همیشه به شوهرم میگم اگه من یه چیزیم شد تو رو نمیبخشم که تنها بمونی و غم پرستی کنی و صلاح اونو اینطوری نمی بینم..........

نمیگم جاش رو پر کن به این زودی ولی خوب زندگی جریان داره و ما هم در مرکز این جریانیم و من هم اگه فقط خودم بودم توی این زندگی جای خالی پسرام رو هیچوقت دوست نداشتم با بچه ای دیگه پر کنم
اما من باید زندگی کنم چون این خواسته خداونده

منم برای آمرزش روحش دعا میکنم و از خداوند میخوام بهترین لحظات رو برات به ارمغان بیاره که درد دوری اونو کمتر به دل بکشی چون میدونم به عنوان یه زن که اونم اینو نمیخواد

جهان ما نیازمند "حقیقت ، نیک خواهی ، بردباری " است ...
آقای اسکادا وااااااقعا متاثر شدم خدا صبرتون بده شما خیلی خوب صحبت میکنین...
حیف شد... ولی من واقعا به این حرفی که زدین معتقدم که با خوندن این مطالب و تاپیک های اینچنینی من و امثال من قدر لحظاتمون رو بهتر بدونیم...
هر بار اومدم اینجا همش زندگی شما رو تصور میکردم... اون لحظات قشنگ با هم بودنتون رو... واقعا درد آوره... امکان نداره بچه ها بیان اینجا رو بخونن و اشکشون سرازیر نشه...
خیلی محترمین که میگین هوای دوتا پدر و مادرتون رو دارین...
خوشحالم که امثال شما هنوز وجود دارن.
خواهرهای خوبم سلام
شرمنده که من دیر جواب میدم,آخه دیگه زیاد نت نمیام و هروقت میام اولین جایی که بهش سر میزنم اینجا هست
خیلی ممنون که برادرتون رو تنها نذاشتین

روشا خانوم
واقعا هم زندگی ما مثل داستانها بود
ولی متاسفانه آخرش هم مثل رمانهای تلخ تموم شد و خیلی زود....
پدر و مادر همسرم هم فقط منو دارن,چقدر خوشحال بودن وقتی ما با هم بودیم,خوشحالی رو تو چشاشون میدیدم
شاید چون تو فامیل تک بودیم چشمون زدن,اینقدر تعریف کردن
من هم جز این 4نفر کسی رو تو این دنیا ندارم,سعی میکنم به هردو طرف برسم و کاری کنم همیشه ازم راضی باشن

مامان آرام
از شما هم ممنونم بخاطر متن قشنگتون
این مدت که اینجا با خواهرهام صحبت میکنم خیلی روی روحیم اثر کرده و بهتر شده
به خودم میگم که عشقم الان بهترین جا هست و من باید مدتی صبر کنم تا دوباره بهش برسم
هرچند که تحمل این زمان بعضا خیلی سخت میشه,تو اون سالها هم هیچوقت تحمل دوری همرو نداشتیم

مامان بهار
از شما هم باز تشکر میکنم
واقعا حرفهاتون روی من خیلی اثر خوبی گذاشته

مونایی خانوم
راستش بعضی وقتها این فکرها برا بعضیها خوبه
متاسفانه بعضیها زمانهای کنار هم بودن رو ساده از دست میدن و بعضی وقتها سر مسایل کوچیک به تلخی
ما هیچوقت به تلخی نگذروندیم چون قدر همدیگه رو میدونستیم ولی زمانهایی شد که ساده از دست دادیم
یعنی هیچوقت فکر نمیکردیم زمان باهم بودنمون اینقدر کم هست,بعضی وقتها به روزهای پیریمون فکر میکردیم.....
انشالله شما سالیان سال کنار هم یه زندگی خوب و خوش خواهید داشت
ولی با این وجود حتی 40-50 سال هم واسه عاشقهای واقعی کم هست
امیدوارم شما هم زیاد به تلخیها فکر نکنید چون روی روحیتون اثر بد میذاره
ولی ازتون میخوام اگه روزی تو زندگیتون به مشکلی رسیدین به یاد من بیفتین و یادتون بیاد که تو این دنیا با هم بودن از همه چی مهمتر هست و بقیه مشکلات رو میشه حل کرد
اگه این دنیا اهل معامله بود من حاضر بودم همه داشته هام رو بدم
ولی زمان برمیگشت به روزی که برا آخرین بار دستاش رو گرفتم و تو چشاش زل زدم
فقط یک دقیقه بیشتر کنارش میموندم,همه چیرو میدادم واسه یک دقیقه

مامان جونمی خانوم
بازم مرسی از لطفی که نسبت به من داشتین
امروز برا شما هم میل میزنم
واقعیت اینروزها یه حالتی تو من بوجود اومده که هرجا میرم با این حس میرم که گلم پیشم هست
عین قدیمها
نمیدونم واقعا هنوز روحش کنارم هست یا تو یه دنیای دیگه
ولی من خیلی وقتها باهاش حرف میزنم,
هرچند که وقتی جوابی نمیشنوم حس بدی بهم دست میده
صدای مهربونش رو میخوام که بهم جواب بده
رها خانوم
از شما هم ممنونم که برام نوشتید
انشالله همیشه کنار همسرتون زندگی خوب و خوشی رو داشته باشین
اینروزها تنها چیزی که به من آرامش میده این هست که به خودم میگم گلم الان راحت هست
اولها میگفتم نموند تا به آرزوهایی که داشت برسه
بعضی وقتها میگم خوش بحال کسایی که تو یه حادثه همه با هم میرن
کسی تو این دنیا نمیمونه که عذاب بکشه

مونا خانوم
ممنون که براش فاتحه خوندین
خدا رفتگان شماروهم بیامرزه
مرسی

خانوم داوودی
مرسی که برا عشق منم فاتحه خوندین
امیدورام که یه روزی بشه و بشنوم زندگی شما هم درست شده و از ته دلتون شاد هستین
آخه من شرایط و موقعیت شمارو کاملا درک میکنم
چون از نزدیکام دختری هست که با اینکه هنوز 8ماه از ازدواجشون نگذشته ولی شرایط مشابه زندگی شمارو دارن
البته این مسله رو حتی پدر و مادر خودش هم نمیدونه
ولی کسی که اول براش حرف از عشق میزده حالا براش جهنمی ساخته
ای کاش راهی بود که همه چیز درست میشد و خبر خوشی ازتون میشنیدم
من به اون دختر هم راههایی رو توصیه کردم که انجام بده
فکر کنم شما هم باید یه کارهایی رو بکنید تا بیشتر از این عذاب نکشید

تپلی خانوم از شما هم ممنونم که برام نوشتین

لیلی خانوم
شاید واقعا حرف شما درست باشه و خدا انسانهای خوب رو زودتر میبره پیش خودش تا کمتر اذیت بشن,شاید
خدا فرشته هاتون رو رحمت کنه
مرسی که برام وقت گذاشتین و نوشتین
کاش همینجوری که میگین باشه و عشقم کنارم باشه,حتی اگه من اونو نبینم
نمیدونید چقدر دوست دارم که بیاد به خوابم ولی نمیدونم چرا دیگه نمیاد,
با اینکه من هرشب به یادش میخوابم.....
از صحبتهای قسمت آخرتون اینجوری برداشت کردم که یعنی در آینده با کسی دیگه زندگی دوباره بسازم
خواهر خوبم واقعیت این هست که من جوری عاشق شدم که دیگه نمیتونم با کسی دیگه باشم و تو دلم کسی دیگه رو جا بدم
میدونم هیچوقت دوست نداشت من با دختر دیگه باشم
منم میخوام همیشه اینجوری بمونم,جسم و و روحم فقط ماله خودش باشه
اما با این حرفی که گفتین باید زندگی کرد موافقم,من برای پدر و مادرهام و روح نازنینم ادامه میدم
سعی میکنم که ناراحتی اونهارو کمتر کنم
تو این فکر هستم که شروع به فعالیتهایی کنم که بیشتر زمانم رو پر کنه
دلم میخواد آرزوهایی که داشتیم رو انجام بدم
همه کارهایی که یک زمان قرار بود با هم انجام بدیم
بازم مرسی که به برادرتون اهمیت دادین و برام نوشتین

ساره خانوم
من امروز براتون میل میزنم,امیدورارم که به دستتون برسه

آزاده خانوم
مرسی از ابراز همدردیتون
دلم نمیخواست که باعث ناراحتی و اشکاتون بشم
ولی همونجوری که گفتین فقط میخواستم کسایی که این نعمت باهم بودن رو دارن قدرش رو بدونن
انشالله که همیشه کنار عزیزاتون یه زندگی خوش و با آرامش داشته باشین

بازهم از خواهرهای خوبم که برادر و خواهرشون رو فراموش نکردن تشکر میکنم
5شنبه که رفته بودم پیشش براش از شما حرف زدم
مرسی که برام وقت گذاشتین
ممنون،رو حرفاتون فکر می کنم و تمام سعیم رو می کنم که بهشون عمل کنم.

هر وقت از خاطرات و گذشتتون با خانم گلتون می گید من گریه ام می گیره...
حیف بود این همه عشق...
ماییم و رُخ یار، دل آرام... و دگر هیــــــچ!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792