بچه ها من تازگیا خیلییییی با نامزدم دعوا میکنیم
بعد تصمیم گرفتیم فعلا همو نبینیم که دعوا بخوابه و تلفنی کم و بیش ارتباط داریم
من کار یه مقاله با گروه انجام میدم که هیییچ کس هیچکاری نمیکنه و همه کارا به دوش منه منم خسته شدم به شدتتتت از زیر کار در میرن گفتم من هیچکاری دیگه نمیکنم اونام به دروغ اومدن گفتن ما فلان کارو داریم میکنیم ک من فهمیدم دروغ میگن
رفتم به مامانم گفتم ببین دروغ میگه یارو
بابام فکر کردم نامزدمو میگم منو کشیده کنار که انقدر دنبال حاشیه نباش(به خدا من اصلاااا آدم دنبال حاشیه نیستم )منم عصبی شدم گفتم تو که نمیدونی داستان چیه چرا میگی ؟
خلاصه اومدم زنگ زدم نامزدم که اره اعصابم خورده هم از بابام هم از گروهه و داستان گفتم اونم برمیگرده میگه حالا واقعا تو دنبال حاشیه ای!!!!!بچه ها من دقیقاااا اصلااا اینجوری نیستم واسه همین حرصم گرفته واقعا میخوام برم خفش کنم جلو خودمو گرفتم فقط گفتم بعدا حرف میزنیم
واقعا آدم بی درکیه همیشه همینقدر لج منو درمیاره اصلا همراه نیست اصلا فقط دنبال اینکه لج منو دربیاره حتی مامانم میگه که فقط حرفاش حول محور لج درآوردن توعه منم خسته شدم از دعوا و درک نشدن میخوام جدا شم خیلی کم آوردم چیکار کنم؟