وابستگی بچه به خونواده شوهر

بچه ام دوسالو نیمشه اصلا دنبالم گریه نمیگنه یا دنبالم نمیاد همیشه هم چسبوندمش به مادرشوهرم که دوستش داشته باشن و واقعا هم دوستش دارن اما الان دارم چوبشو میخورم با شوهرم رابطمون اصلللاا خوب نیست مدام دعوا دارییم و وابستگی شوهرم به مادرش بیشتر شده بچه ام تا کوچترین کاریو یاد میگیره زود زنگ میزنه به مادرش که بگه حس تنفر نسبت به من داره همسرم منم افسردگی شذید دارم چون خواهر و مادرم و از دست دادم وهمیشه یه ترس تنهایی تو وجودم که پناه بردم به مادرشوهرم نه تنها کاری نکرد برام بلکه طوری رفتار کرد که شوهرم فکر کنه تمام زحمات بچه رو اون کشیده  به نظرتون چیکار کنم خیلی دارم آنیش میگیرم وقتی خودم تک و تنها بچه امو بزرگ کردم وهیچ کمکی بهم نکرده برعکس شوهرمم کشونده سمت خودش