من خیلی تاپیک میزنم و چند نفر هم تا حالا بهم گفتن چقدر تاپیک میزتی ، جواب منم بهشون این بوده ک اینجا تنها جایی ک میتونم راحت حرف بزنم
الان میخوام راجع به یه موضوعی حرف بزنم
پدر من با یه خانم ازدواج کردن
این خانم همیشه پسرش و عروسش خونه ما هستن بدون اغراق میگم
پسرش شب کاره ، شب عروسش میاد اینجا میمونه پسره صبح میاد استراحت میکنه بعد از ظهر دوباره زن و شوهر تو خونه ما خوش گذرونی یعنی کلا شکم مبارکشون اینجا سیر میشع
این خانم خودش به محرم و نا محرم اعتقادی نداره میاد اینجا شال و مانتو رو در نیاره با لباس خونه میگرده ، کم مونده تاپ و شلوارک بپوشه
خب تو شهر ما عادیه این مسائل ولی خود جلوی شوهر این خانم شال سرمه و لباس مناسب
شما فکر کنید چقدر سخته یه دختر همش تو خونه باباش یه نامحرم باشه و مجبور باشه شال سرش کنه و لباس کوتاه نپوشه
مورد دیگه من واقعا از حضور این خانم و شوهرش شاکیم ، چون مدام میخوان ادای صاحبخونه ها رو در بیارن
عروسش اوایل میرفت تو آشپزخونه پدرم ، من میخواستم برم سر یخچال میگفت چی میخوای ؟ وایسا من برات بیارم ، یعنی دقیق مثل صاحب خونه ها
هر دفعه هم تیکه میندازن به آدم
عمه ام اومد اینجا با پدرم صحبت کرد ک اینا کمتر برن و بیان به دختر عمه ام گفتم شرایط سخت رو
اونم گفت تو هم نمیخواد انقدر خودتو اذیت کنی این دفعه بیا بشین بگو بخند حتی با شوهرش ، انقدر پوشیده نمیخواد بگردی تو خونه با شال
یا اون عروس خوشش نمیاد و کمتر میره و میاد یا بدش نمیاد و بازم میاد ولی تو دیگه راحتتری وقتی اونا هستن
من با خودم فکر کردم اگه اینکارو کنم اونا فکر ید راجع ب من میکنن ،چون اون عروس از روز اول این مدلی گشته و برا هنه عادیه
و من چون این مدلی نبودم یهو بخوام اینطوری بشم بقیه راجع بهم فکر بد میکنن بخصوص پسر زن بابام
اومدم اینجا تاپیک زدم با حرف کاربرها منصرف شدم از کاری میخواستم بگنم
با اینکه تو تامیک گفته بودم همچین کاری نکردم یه خانم اومده تو تامیک قبلم کلی حرف زشت بهم زده ، با اینکه خودم ته قلبم میدونم دختر خوبی هستم و هیچوقت همچین کارهایی نکردم اما حالم بد شده از حرفاش
میگه شاید شوهرش از تو خوشش اومده واسه همین بیشتر نیاد
اولا اینکه من همش یا تو اتاقم زمانی ک پیش،اینا هم هستم باهاشون زیاد همکلام نمیشم سرمو تو آشپزخونه و با گوشی و کتاب گرم میکنم
دوما من دارم میبینم خود این عروس بیشتر به شوهرش اصرار میکنه بیان اینجا
وای واقعا حرفاش بهم ریخته منو انگار داده با یه دختر ... حرف میزنه