دیشب سر دوست دختر داداشم با داداشم دعوام شد

دیشب با داداشم بد دعوام شد ، منو داداشم پدر مادر نداریم ، داداشم با یه دختر دوست شده دختر دوست دختر عموم بوده

دختر عموم به اونیکی دختر عموم همه چیزو میگفت ینی میدونست که داداش من با دوست اونیکی دختر عموم دوسته ماام داشتیم حرف میزدیم باهم ک من فهمیدم این یه چیزایی میدونه بد منم گفتم علی ک میشه داداشم با فلانی دوسته

میخونین؟

آقا نمیدونم دختره ب داداشم چی گفت داداشم زنگ زد ب من ک چرا ب اون گفتی این پدر مادرش نمیدونست من میگم اون ک کلا میدونست تو با اونی بعدش دختر عموی ما چه ربطی ب پدر مادر طرف داره؟

کلا دختره داداشمو رو خیلی پر میکنه

بعد چند روز دیدم داداشم با مامانه دختره رفته کله پارچه ای دسته جمعی

بعد دختر اومد به داداشم گفت ک زن عموم قبله این که این دوتا باهم دوست بشن درباره مامان من پیشه اینا بد گفته منم زنگ زدم بهش گفتم دستوپاتو جم کن درباره مرده حرف نزن زن عمو وگرنه میدونم چی کارت کنم

باز دختره گفت من بهتون گفتم شما چرا زنگ زدید گفتید ک من گفتم و این حرفا باز داداشم ب من زنگ زد ک چرا گفتی بد گفتم خوب کاری کردم اون درباره یه غریبه گوه نخورد در باره مادر من حرف زد بد دید دارم راس میگم گفت اوکی

نمیخونید نگم

گذشت ، دختر عموم ک ماباهاشون حرفمون شد زنگ زد ب من ک آره ما دلمون براتون تنگ شده چرا از هم انقد دوریم بد زد زیر گریه گفت آره بابای من عصبی شد علی رو هل داد بابای من ورشکست شده همه فلانش میکنن کلا زد تو مظلوم بازی

منم گفتم بابات چرا باید داداشه من ک پاشو عمل کرده هول بده چرااا چون بابا نداره ؟،تو تعریف کردن اینو ب داداشم گفتم با من دعواااا ک چرا گفتی گفتم یارو داره مقلته میکنه منم اینجوری گفتم داد زد گوشی رو غط کرد من زنگ نزدم

بعد ۱۰ مین خودش زنگ زد گفت خب دیگه چی گفتین گفتم من از همیچی ناراحت نیستم فقط چرا درباره مامانه بد پیشه فلانی و مامانش بد گفته بد باز پرید به من ک چرا گفتییییی من مگه گفتم به مامانش گفته به خودش گفته بود میگم خب چ فرقی داره گفت نههههه الان زنگ میزنن باز بهش میگن ما به مامانت نگفتیم منم قاطی کردم