من همسرم از ظهر که میرسه خونه تا هشت شب بالا پیش مادرشوهرمه الان که باردار شدم هورمونام ریخته بهم بیشتر از قبل احتیاج به شوهرم دارم که کنارم باشه اما اون میگه پدرم مریضه و نیاز به من داره منم گفتم منم احتیاج به تو دارم سر این بحثمون شد زدمش
ولش. کاری که نباید میکردی و کردی. بمون ببین چی میشه. زنگ و پیام نده وگرنه خونواده ت بفهمن براشون چوپان دروغگو میشی.
برو دکتر مغز اعصاب شاید کمبود ویتامینی بدنت داره با عث مشاجره میشی
استارت کار نباید خونواده ت رو قاطی میکردی وقتی اومدن و با داد و دعوا بردنت دیگه زنگ نزن به شوهرت فردا پس فردا رو سرت سوار میشه
یعنی همه سعی تو کردی ما بگیم برگرد با مقصر نشون دادن خودت لطفاا خودتو سبک نکن خواهرانه دارم میگم برگردی بخدا انقدر کوچیک میشی برات تره دیگه این شوهرت خوب نمیکنه از ارزش ننداز خودتو تو بارداری حق نداشت رو زن باردار دست بلند کنه خانمیت رو حفظ کن بشین شوهرت بیاد دنبالت الان سه روز تازه زوده منم چهار ماه حامله بودم دعوا شدید کردیم من ۱۰ روز رفتم خونه خواهرم بعد ۱۰ روز اومد دنبالم
حالا که خانوادتو وارد این قضیه کردی نه پیام نده اصلا به شوهرت.
خانوادت که پشتت درومدن رو سنگ رو یخ میکنی
صبر کن کامل یه هفته ده روز بشه اگر زنگ نزدن سعی کن از یکی بخوای واسطه بشه به خاطر بچه توی شکمت و بارداری و این حرفها کم‌کم اشتیتون بده
اصلا اصلا پیام ندی به شوهرتا
سری بعد که دعوا کنید نه خانوادت دنبالت میان نه اون می‌ترسه از رفتنت
بهت میگه بازم بری دست از پا درازتر برمیگردی
وقتی تحمل و امکان جدایی ندارین چرا خانکادتون رو سبک میکنین
دعا بخون برگرده به هیچ عنوان بهش پیام نده که ارزشت نابود میشه اگه تا الان ذره ای توجه میکرد بعد ازین همونم نمیکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز