شب اول خواستگاری گفتن که وام عروسی برای ما ،و داماد گفت زود جوش میارم و گاهی عرق و الکل میخورم ...تو رفت و آمد نامزدی گفت به هر آدمی یکبار نگاه کن بعدانتخاب ارایشگاه و هر چی فقط نظر خودش ،بعد طلاهای مجردی تو و طلا عروسی برات نخرم خانه بخریم ،پول سر عقد نصف بشه و بیرون میرفتیم نگاه تیز به زنا ...در مقابل اینهمه تنها خوبی که داشت محبت میکرد و مهربان بود