2777
2789
عنوان

به نظرتون این مادرشوهر دخالت کنه

1139 بازدید | 46 پست

وقتی رفتیم آزمایش خون من با چادر مشکی رفتم. یهو بعد آزمایش گفت بریم عقد کنیم. بابام نبود فقط مامانم بود مامانم گفت نه باباش نیست. گفت باباشو زنگ میزنیم بیاد. رفتیم دم محظر دیدم خواهرشوهرم رفت توی ماشین به خودش رژ لب ژد و لباس عوض کرد‌. جاریم اومد آرایش داشت ولی من با چادر مشکی و بدون آرایش و بدون اینکه خواهری برادری باشه میخواستن ببرن عقد کنن‌. مامانم پافشاری کرد و عقد رو انداخت سه ساعت بعد. هول هولکی کت سفید گرفتم‌ و اصلا دوس نداشتم. چند روز بعد مراسم رسمی عقد گرفتیم یک روز مونده بود به مراسم اما هیچکس نمیومد دنبالم بریم خلاصه شبش که همه جا بسته بود رفتیم توی یه مغازه و مجبور شدم اونجا لباس انتخاب کنم که اونم نخواستم. الان برای عروسی میگم بریم لباس انتخاب کنم و مراسم زمانش کی هست؟شوهرم میگه معلوم نیست و اصلا در طول ۱۴ ماهی که عقد بودم مادرشوهرم نمیگه کی قراره عروسیتون باشه.

با شوهرم رفتیم فرش انتخاب کردیم شوهرم گفت مامانم میگه عروس باید دو تا فرش بیاره و اون زن داداشمم دوتا آورده.  در مورد ابعاد فرش شب قبل به شوهرم گفتم ما دو تا ۱۲ متری میتونیم بخریم اما دو تا ۱۵ متری هزینش زیادتره نمیتونیم. شوهرم گفت تو به اینا چیکار داری بزار خونواده ها صحبت کنن 

روز بعدش مادرشوهرم با خواهر شوهرم رفته قالی فروشی و به زگ زده من جایی بودم متوجه نشدم بعدش مادرشوهرم زنگ مادرم زده گفته من دارم قالی میخرم و به مادرم بابت اندازش هیچی نگفته. حالا شوهرم میگه به مادرم گفتم ۱۵ متری می‌خواستیم بگیریم. حالا منم مجبورم دو تا ۱۵ متر بگیرم 


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



پناه بر خدا. خودتون و همسرتون چند سالتونه که انقدر دخالت میکنن تو کارتون؟

آقایون به هیچ وجه در تاپیک های بنده حضور نداشته باشند، کامنت نذارند، لایک نکنند، ریپلای نکنند.در جایی ام کامنت میذارم اصلا لایک یا ریپلای نکنید.
رفتم تشک بگیرم مادرشوهرمم اومده بود یهو اومد داخل گفت تشک من کدومه؟ دست گذاشت روی تشک های من گفتی ای ...

مغازه ای که اون رفته بود رختخواب بگیره با ما یکی بود مغازه دار رختخواب ما رو آماده کرده بود که مادرشوهرم اومد داخل و گفت رختخواب من کدومه؟ اینا که مال من نیست زشته خوب نیست. مغازه دار فهمید و بعد مادرم رفت ملافه رو عوض مرد

رفتم تشک بگیرم مادرشوهرمم اومده بود یهو اومد داخل گفت تشک من کدومه؟ دست گذاشت روی تشک های من گفتی ای ...

حتما برو مشاوره وگرنه خیلی زود دچار مشکل میشی. الان مشاوره برای همه ضروریه. 

آقایون به هیچ وجه در تاپیک های بنده حضور نداشته باشند، کامنت نذارند، لایک نکنند، ریپلای نکنند.در جایی ام کامنت میذارم اصلا لایک یا ریپلای نکنید.

اونا خیلی دخالت میکنن همسرتون استقلال ندارن و خودتون هم بسیار رفتارتون اشتباهه

یعنی چی ک بعد ازمایش گفتن بریم عقد شمام قبول کردین؟ 

یعنی چی ک شب قبل مراسم ب زور برده لباس خریدی؟

اینا همه به کنار

فقط مگه اجازه پدر رو واسه عقد نمیخان؟؟؟؟؟؟؟

بعد چطور همون لحظه از آزمایشگاه بدون هماهنگ کردن با خانواده عروس گفتن بریم عقد کنیم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

بعد اصلا چرا مادر شما قبول کرده حتی سه ساعت بعد رو؟؟؟؟؟؟

همون جا باید واسه یک هفته بعد حداقل قرار میزاشتید واسه عقد محضری 

تا بفهمن چیزی به اسم مشورت هم وجود داره

بعد چرا باید مادر شما بره روی ملحفه ها رو به خاطر نظر مادرشوهرتون عوض کنه؟؟؟

کاربر قدیمی هستم.تعلیق شدم☹

از الان سفت و محکم از حقت دفاع کن که مجبور یمثل من تا آخرش حرف بشنوی و خود خوری کنی 

ست بله برونمو خواهر شوهرم انتخاب کرد چادر عروسمو کارت عروسیمو کفش عقد لباس عقد و .... تالار هم خواهر شوهر با خواهر زاده اش رفتن دیدن 

تو رودربایستی نمون 

اولین مادرشوهریه که عجله داشته پسرش زود عقد کنه اونم بعداز آزمایش خون ...دیگه صبور باش تو این اوضاع که خاطره بد نمونه برات بزار بعدا که رفتی سر خونه زندگیت بهتر میتونی باید چکار کنی الان هرچی بگی تا ابد تو ذهنت می مونه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز