لطفا خودتون رو جای من بزارین و اگر نمیتوانید لطف کنید جوابی ندید ممنونم..من هیچکسو ندارم فقط اینجا هست..
پدرم منو از خونه بیرون کرد گف برو خونت چرا نمیری با عصبانیت درحالی ک من دوهفته تمام خونه زندگیمو ول کرده بودم با بچه کوچک رفتم اونجا مراقبت از مادرم ..بعد از اونروز شروع کردن زنگ زدن مثل طلبکارا مادرم میگف چرا جواب باباتو نمیدی و نمیای انگار فقط طلب دارن همش میگه من کسیو ندارم همیشه دنیا اینجوری نیست من خوب میشم انگاره انگار ک منو از خونه بیرون کردن....دیروز مجبور شدم برم یسر اونجا چون شوهرم کار داشت دوبار رفتم ولی امروز صبح کمیخواستیم برگردیم من نرفتم بابام زنگ زده ظالم چرا نیومدی سر ب مادرت بزنی😔🫤🫤 مادرم زنگ زده گریه زاری من بی کسم
اما مسئله من چیز دیگریست من محکوم به تحمل رنجی شدم که حقم نبود... .خدای مهربونم خودت میدونی چی میخوام ازت خودت برام درستش کن که مهربونم خدای من..دخترم از خدا میخوام تا همیشه من و تو کنار هم باشیم نه من بدون تو نه تو بدون من الهی آمی❤🌱💚عزیزامو سپردم به خودت خداجونم❤🌻
عاشق شدهام.شکست خوردهام. پیروز شدهام.اشتباه کردهام.انتقام گرفتهام. تحقیر شدهام. دوست داشته شدهام.به من عشق ورزیدهاند. زیرابم را زدهاند. از کار بیکار شدهام.دستم را گرفتهاند. سفر کردهام. وحشت کردهام.از ته دل خندیدهام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیدهام. دیوانهوار رقصیدهام. خدا را گم کردهام. خدا را دوباره پیدا کردهام.سقوط کردهام. در منجلاب دست و پا زدهام.نفرت ورزیدهام. از خودم متنفر شدهام. خودم را دوست داشتهام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شدهام. برای ادامهی یک زندگی جنگیدهام.نفرتهایم فروکش کردهاند.کتاب خواندهام. فیلم دیدهام.فریاد زدهام.گریه کردهام. دوست داشتهام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شدهاند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کردهام. بدنم را به سبک خودم دوست داشتهام.هورمونهای مادرانهام فعال شدهاند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشتهام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبودهام و چیست زندگی جز همهی اینها... 🍂🔮
از آدمای دگم و افراطی و متعصب بدم میاد همونایی که تفکر نقاد نداشتن و کورکورانه هرچی از بچگی تو مغزشون کردن رو پذیرفتن و هیچوقت تحقیق نکردن ! پس اگه از این دست افرادی لطفا اصلا با من حرف نزن چون گفتگوی خوبی قرار نیست داشته باشیم ، مرسی 🍂
با داداشم بحثش شد یعنی ی بحث الکی ک من حس میکنم از عمد شروع کرد ک اینو بمن بگه من گفتم صبر کنید غذاشو بخوره کارتون و انجام میده چرا اینجوری میکنید همش جنگ دعوا بابامم بمن گف چرا از خونه من نمیری همین الان برو
اما مسئله من چیز دیگریست من محکوم به تحمل رنجی شدم که حقم نبود... .خدای مهربونم خودت میدونی چی میخوام ازت خودت برام درستش کن که مهربونم خدای من..دخترم از خدا میخوام تا همیشه من و تو کنار هم باشیم نه من بدون تو نه تو بدون من الهی آمی❤🌱💚عزیزامو سپردم به خودت خداجونم❤🌻