پدرش منو خیلی دوران عقد اذیتم کرد همش میگفت بابات اینا کم پول جهاز دادن یا میگفت من به شوهرم خیانت میکنم معلوم نیست با کیا حرف میزنم یا میگفت عمل کردی با خودت بازی میکنی چرا پولای پسرم میندازی عمل کردی بد شدی دیگه منم تصمیم گرفتم دیگه نرم خونشون چون ازش خوشم نمیاد هربار میرفتم یه چرتی پرتی میگفت اشک من درمیاورد بار آخر هم سند خونه میخواست هی آزمون سند خونه میخواست پدرش من خونمون رو منت مادر پدرمو کشیدم خریدم بجای جهازم پول دادن خونه خریدیم منم ندادم پدرش از اونموقع باهام لج کرد الان میخواستیم با شوهرم میز ناهار خوری بخریم شوهرم میگفت مجبورم خودم تنهایی چهار طبقه بیارم بالا چون پدرم نمیاد اینجا بخاطر تو
والا میگه یکبار به اون که ماشین میاره موقع ماشین ظرفشویی خریدن گفتم پول اضافه میدم کمک کن ببرم بالا ...
دنبال این پای باباعرو باز کنه به کسی که میاره خودت زنگ بزن بگو من یه هزینه اضافی تقبل میکنم امکانش هست کمک کنید برای بالا آوردن گفت نه بگو تو باربری کسی هست بگید اون بیاد هزینه رو میدم