عزیزم از کجا میدونی مجبور نشدم طلا بفروشم؟
شما مثل این که متوجه نشدین نامزد نیستن عقد کرده ان
زن و شوهرن....زن و شوهر به هم اعتماد نداشته باشن دیگه هیچی
درضمن حتی اگه حرف شما هم باشه و اعتماد نداشت بهش نباید جلو چشم زن جوونش که با هزار و یک آرزو زنش شده النگو بخره بندازه دست مادرش
در حالی که طلاهای زنش کمِ
خیییلی راه های زیادی بود واسه این که بخواد پس انداز کنه
ولی متاسفانه بدترین راه رو انتخاب کرد ....
چند بار تو کامنتا گفتم طلای آب شده بدون اجرت و ....میخرید
میذاشت کنار
نه به زنش میداد نه به مادرش
این که بین زنش و مادرش یکی رو انتخاب کرده اصلا خوب نیست...
البته مشخصِ که این آقا هنوز خام و کم تجربه و تحت تاثیر حرف مادرش همچین کاری کرده
حرف من این که استاتر باید با سیاست اعتماد همسرش رو جلب کنه و نذاره این اتفاق دوباره تکرار بشه چون فقط باعث میشه سردی بینشون بیوفته ....