پس انداز؟ 😂
اگه تونست اونا رو از دست ننه اش دربیاره
بعدا هم بعد ۱۲۰ سال میرسه به وارث هاش
چقدر خوشبین😑😑😑
باید جلوشو بگیره نه با دعوا و ناراحتی بلکه با سیاست
چه کاری بود کرده رفته واسه مادرش طلا خریده
لااقل اگه نمیخواست بده زنش سکه میخرید یا النگو اندازه دست زنش میخرید میذاشت کنار ...
اینا به کنار دروغ مادرشوهرشو کجای دلش بذاره گفته از قبل داشتمشون😐مشخصه چه نقشه شومی پشت این داستانِ...
نباید از کنار این قضیه ساده بگذره
تنش نداشتن به چه قیمتی به قیمت ببخشید خر گیر
آوردن مون؟
زندگی مشترک بر پایه اعتماد بنا میشه
اگه اعتماد نداره به عشقش و همسرش که اول به خودش و انتخابش توهین کرده....
عزیزم با خانوادت برو خرید جهیزیه
اینکه شوهرت گفته دوتایی بریم فلان اینا الکیه
مادرش یادش داده
من اشتباه کردم ریز خریدامو با مادرشوهر و مادرم رفتم
بعد مادرشوهرم پشتم حرف زده بود که جهیزیش کم بود ولی من خانومی کردم چیزی نگفتم بهش
به نامزدتم گوشزد کن و ناراحتیتو ابراز کن
شما این همه سال باهم بودید دیگه بی اعتمادی معنایی نداره
بگو باید برای دست من میگرفتی که همسرتم، نه مادرت
ببین ناراحتیت رو حتمااا بهش بگو چون اگه نگی بعدا هم تکرار میکنه ..والا منم بودم خودمو جر میدادم یعنی چییی واسه زنش نخره واسه مادرش بخره
مادره هم ازخدا خواسته النگو هارو فوری دستش کرده بجای اینکه بگه برو واسه زنت بخر
اولا که بگو از اونجاهم خرید کنیم بابام و مامانم باید بیان چون پولشو اونا دارن میدن حالا بتو یا فروشنده توکه نمیخری بگم اره پولو بدین خودتون نیاین
بعدم النگوها رفت که رفت اگر مادرشوهرت قرار بود پس بده چرا یجوری رفتار کرده دور ازجون خنگی اینا خیلی وقته دستشه تو ندیدی و قایم کرده
بنظرم شوهرت سرتا سر کلک و دوروییه اینکه تاکید داره خانوادتم نیان یجا کار میلنگه
مثلا ببره به اسم تو بخره قسطشو نده پولتم که گرفته پرداخت نکنه بیوفته سر بابات
یا به اسم خودش بخره فردا بحثی پیش بیاد مسیرتون جدا شه هم وامتو گرفته هم فاکتور بنام خودشه اوناهم مال خودش بشن
خیلی ساده و مهربونی زیادی به شوهرت اعتماد داری منکه هیچ حس خوبی ازش نگرفتم
ب نظر من کارش غلطه
درسته البته عشق اول هر پسری مادرشه
ولی حتی مادر منم اگه اینکارو کنم درسته اول خوشحال میشم ولی ته دلش میدونم که انتظارش این خواهد بود که من اون کادو یا النگو یا طلا رو برای همسرم میخریدم
اولویت زندگی هر کسی با همسرش باشه
شاید با مساعلی که داریم امروزه باهاش دستو پنجه نرم میکنیم اعتماد کامل کردن ب کسی که تازه باهاش عقد کرده یا نامزد شذه سخته این حقم بهش میدم
چون خیلی از دخترا مادی گرا شدن و روی داستان مهریه طمع میکنن و خیلی رفتارای عجیبی میکنن
مثل منی که یک سالو شیش ماه میمردم برای دختری و خانوادش مخالف ازدواجمون بودن سر مدرک تحصیلی (از لحاظ مالی اوکی بودم) ولی دختره اصلا به خاطر من نجنگید و اخر که دیدم راهی نیست جز ادامه تحصیل به محض شروع تحصیلم متوجه شدم دختره بهم خیانت میکنه 💔
الان چهار ماه از این ماجرا میگذره و هیچ احدی به چشمم نمیاد
موندم چطوری تو چند روز تونست به کسه دیگه ای فکر کنه 🥲
ببین اسی
حتما حتما ناراحتیتو بهش بگو، با جیغ جیغ و دعوا نه
ولی جدی و محکم بگو و خودتو خیلی ناراحت نشون بده
بزن به مظلوم نمایی که مگه تو به من اعتماد نداری
من کاری کردم؟
بگو من همیشه الویتم تو زندگی تویی ، اگه من تو این شرایط بودم تورو ترجیح میدادم نه مادرمو
فکر میکردم توهم همینطوری انتظار نداشتم ازت اصلا
عزیزم فقط با سیاست بگو جوری که هم حرفتو بزنی هم ناراحت نشه
چ کار عجیبی کرده نامزدت فکر کنم عقلش قد نداده حالا اون مشکل داره مادرش چرا قبول کرده اون طلاهارو بندازه طرف ما مادرشوهرا در مواقع ضروری طلاهای خودشونم میدن به پسر چ برسه به این کار
منم سه ساله عروسی کرده بودم گفت برا مامانم النگو بگیرم گفتم حق این کارو ندادی من طلا دادم برا پیش خونه برا اون میخوای بگیری گفت باشه بعد چندماه واسه تولدم پنج تا النگو گرفت بعد اونم اجازه ندادم بخره براش
من فکر میکنم شوهرش سادس
مادرش داره یادش میده
مادره میدونه پسرش سادس گفته بزار النگو هارو ازش بگیرم بعد بزنم زیرش، به اسی هم دروغ گفته که ندونه
که بعدا راحت بتونه زیرش بزنه
شوهرش اگه کلک باز بود تو اتاق به اسی نمیگفت قضیه رو
بهش بگو عجله ای برای سر خونه زندگی رفتنمون ندارم تا همدیگرو بهتر بشناسیم مثل اینکه من جایگاهی ندارم و چ خوب ک اینو الان فهمیدم .
باهاش رابطه جنسی نداشته باش اصلاااا والا با چیزی ک گفتی من از این پسر درخواستی نمیبینم
پووففف من چرا دارم حرص میخورم اییشش😐😐😐😐😐😐
