2777
2789

دیگه خسته شدم بودم از این سیاهی شهر به خاطر بی پول داشت زندگیشو جونیم الکی سرمیشدش روی تخت به خودم قول داده بودم دوباره بدون حرف سیاهی بحث بلند میشم قلم‌مو میگرم تو دست دیگه نمیزار مامان الکی بریزه اشک شعر رپ کامل نیست نطر بدید فقط

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

والا من شعری ندیدم

بچه ها اگر علاقه به زبان دارید و میخواید حرفه ای یاد بگیرید در ایتا کانال دارم‌ ممنون‌ میشم حمایت کنید. بهم بگید بهتون لینکشو بدم.   سوالات تکراری که دیدم و جواب های مشترک:❣️اول: اعتماد به نفس و عزت نفس داشته باشید‌. ❣️دوم: اونقدری که فکر می‌کنید آدما به شما اهمیت نمیدن و اصلا به شما فکر نمیکنن پس بیخیال. ❣️سوم: وابسته نباشید مخصوصا احساسی‌. ❣️چهارم: چرا اینقدر دهن به دهن آدما میزارید؟؟ بی اهمیت باشید هرچی گفتن بگو اوکی تو درست میگی. ❣️پنجم: نصیحت به از خودم کوچکتر اینکه بیشتر کتاب بخون و تلاش کن و تنبل نباش و رو خودت سرمایه گذاری کن. زبان و کامپیوتر و مهارت های مختلف یاد بگیر. ❣️ششم: ولله پسرا ارزشی ندارن که بهشون وابسته شید و گریه کنید و حرص بخورید. هیچ آدمی از اینکه دوست پسرش ولش کرده نمرده . ❣️هفتم: اگر کسی مسخرت میکنه اصلا حساس نشو و بی اهمیت باش و باهاش بخند یا زل بزن تو چشماش و هیچی نگو اگر ناراحت بشی و جواب بدی اونم خوشش میاد و هی اذیتت میکنه.❣️هشتم: اسم دختر: ترنم، بهار، دُرین، دلارام، تیارا، تارا، نفیسه، ارام. اسم پسر: نریمان، شروین، دانیال، بنیامین، کارن، عماد، نوید. ❣️نهم: آدما همه اسکلت هستن با یه گوشت روش پس فرزندم شل کن.

اینم نظر من : 


دیگه خسته شدم از این سیاهی شهر 

به خاطر بی‌پولی ، زندگیش می‌رفت هدر 

جوونی الکی سر می‌شدش روی تخت

به خودم قول دادم بدون هیچ بحث

دوباره بلند شم، بگیرم قلم به دست

دیگه نمی‌ذارم مامان  الکی بریزه اشک

والا من شعری ندیدم

این قبلش بود تعغیر دادم دیگه دلم پره. از این سیاهی شهر / که بها خطر بی پول فقر یه جون بریده زندگیشو الکی سر می‌کنه روی تخت بدون حرف سیاهی هی میرزه اشک دستشو اروم میگیره روبه سقف از خدا میخواد بدون شرط بلندشع از جاش قلمشو بگیره تودست 

پایین گذاشتم قبل شعرم ببین

 دیگه دلم پره از این سیاهی شهر 

که به خاطر فقر ، یه جون بریده زندگیشو ، الکی سر 

می‌کنه روی تخت ، بدون حرف 

تو سیاهی هی میریزه اشک 

دستشو میگیره روبه سقف

از خدا میخواد بدون شرط

 بلندشه از جاش قلمشو بگیره تودست

دیگه نمیریزه اشک 

یه سری چیزای کوچیک رو فقط تغییر دادم 

دیگه خسته شده بودم از سیاهی شهر ، به خاطر بی پولی رویاهام شد تلف ، در ظاهر جوونم ولی از درون پیر ، به قول بقیه به ما چه بمیر ، بی‌ خیال سیاهی فکرمو عیش و نوش 

بقیش هم کار میکنم بهت میگم 😂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  9 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  10 ساعت پیش