من مامانم خودش شاغله فرهنگیه مدیر مدرسه ست نمیشه یه روز نره حتی بعد بیماری قلبی داره امسال دوبار آنژیو کرده یه بارم عمل قلب باز حتی دکتر گفته سر کار نره کارای خونه رو هم من بیشتر انجام میدم یکم بیشتر سر ما بمونه قلبش درد میگیره منم که صبح ها دانشگاه هم شب هم کارای خونه خودمون هست با بابام انحام میدیم هم دارم واسه ارشد میخونم هم دانشگاه خودم هم آزمون وکالتم روزای فرد هم عصر میرم سرکار وقت ندارم یکی دوبار رفتم کمکش داداشم ماموریته نیست خودش بچش خونه آن حتی به خودش زحمت نداده بود ظرف هاش بزاره تو ماشین ظرفشویی در این حد بود خونش از اونجا که برگشتم دو روز کمر درد داشتم کار کارگرم قبول نداره میگه کثیف انجام میده خواهر مادرش همین شهر خودمونن ولی اینا رسم دارن دیگه دختر شوهر دادن کاری ندارن باهاش