تجربه اقدام به بارداری

دوس دارم از یکم عقب تر براتون تعریف کنم،اینکه پسرم رو با جلوگیری طبیعی و احتمالا با یه لحظه سهل انگاری شوهرم باردار شدم،بسیار بارداری بدی داشتم ،فشارخونم همیشه رو6بود ،رنگ صورتم همیشه زرد بود،به شدت ویار بد داشتم،کم کم بهتر شدم تو تایم یکی دوماهه،باز ویار بد شروع شد و تا لحظه زایمان من ویار رو داشتم،بخاطر شرایط بدی که پسرم داشت ارژانسی سزارین شدم ولی شکرخدا زایمان عالی داشتم،پسرم ماشالا خیلی شلوغ پلوغ بود همیشه خونه به هم ریخته،همیشه وسیله هاشو پهن خونه میکرد،منم همیشه ی خدا در حال تمیز کاری بودم،چون پسرم خیلی شیطون بلا بود باشوهرم به توافق رسیده بودیم که حداقل تا5سالگیش بچه دارنشیم،از طرفی بارداری که من داشتم باعث شده بود حتی فکر به بارداری تنمو بلرزونه،میگفتم وای خدااا نهههه بارداری نههههه

مثلا یکبار وقتی پسرم 2سالش بود من بخاطر تغییر فصل و کاهش وزنی که داشتم ،5روز عقب انداختم،همش گریه میکردم میگفتم نکنه باردار باشم،چرا ترسیده بودم؟چون بی بی چکم بعد۱ساعت مثبت کاذب شده بود‌.بعد چند روز که پریود شدم کلی خدارو شکر کردم

پسرم شد۵ساله و احساس میکردم تنهاس و بودن یه عضو جدید برای خونه ما و زندگی ما لازمه،اما در حال ساخت خونه بودیم و همسرم گف نه الان نه،منم میرفتم سرکار دیگه سرگرم بودم،پسرم که رفت کلاس اول،همسرم دیگه راضی شد برای بچه بعدی اقدام‌کنیم،

ما از آذر ماه دیگه جلوگیری نداشتیم،همسرم گف برو دکتر شاید باید داروهای تقویتی استفاده کنیم،دیگه من دی ماه که پریود شدم رفتم پیش دکتر،برای جفتمون ازمایش نوشت ،انجام دادیم،دکترم لتروزول و کلومیفن تجویز کرد من استفاده کردم ،منم سنو شدم ،همه چی خوب بود اما من باردار نشدم،تا اسفند ماه هم که پریود شدم بازهم محرک تخمدان خوردم ،اما بازهم باردار نشدم

کم کم نگرانی رو تو چشمای شوهرم میدیدم،خودمم خسته شده بودم،به یکی از  دوستام که تجربه سقط مکرر داشت گفتم،بهم گف چرا عکس رنگی نگرفتی؟؟؟من تو اینترنت درمورد عکس رنگی سرچ کردم تا بدونم چگونه انجام میشه،تا اینکه فروردین پریود شدم و از دکترم خواستم برام عکس رنگی بنویسه و آدرس اون رادیولوژی که خودش قبول داره و دکترش عالی هستش رو به من معرفی کنه

این وسط شوهرم پیش دکتر اورولژی ویزیت شد و فقط براش ازمایش نوشت،همسرم بازم آزمایش داد بازم همه چی خوب بود

اردیبهشت من پریود نشدم،بی بی چکم روز بعد تاخیر هاله مثبت شد،فرداش هم بی بی زدم اما هاله کمرنگ شد،روز سوم تاخیرم آزمایش دادم بتا ۲۳بود ،ازمایش رو تکرار کردم و بتا ۳بود،،و بعد۷روز تاخیر من پریود شدم

دکترم تشخیص بارداری شیمیایی  رو داد،اما گف طبیعیه چیز مهمی نیس

خرداد ماه از ۱۴سیکلم شبی یکی دوفاستون خوردم و پریودیم منظم شد،سیکلم از۳۵روزه شد۲۸ روزه

به خودم اومدم دیدم ۷ماهه که اقدامم وباردار نشدم،همون رفیقم همش میگف آی یو آی رو امتحان کنین،شانس بارداری از طبیعی بیشتره،هزینه هم. نهایت۲تومن،منم همش موضع میگرفتم که آی یو ای؟؟من خودم طبیعی باردار میشم

دوستان ماه های اول واقعا ذوق داشتم،استرس داشتم ولی وقتی دیدم باردار نشدم،دیگه بیخیال شده بودم گفتم هر وقت شد،شد اما بازم نشد

از تیرماه دیگه من هیچ دارویی حتی تقویتی نخوردم،تا مرداد که پریود شدم دکترم گفت ای یو ای ،من یکم جا خوردم گفتم نه،من دوس ندارم ،درد داره و اینا ولی انقدر با جزئیات برام توضیح داد که گفتم ما که چندماهی طبیعی اقدام کردیم نشد یکبار این روش رو پیش میگیرین،همون ماه وارد سیکل آی یو آی رو شروع شدم،قبل اینکه ای یو ای انجام بدم،هردومون شبها پیاده روی میکردیم،منم صبح ها پیاده روی میکردم

سالم خوری میکردم که۵کیلو وزن کم کردم، تحقیق کرده بودم  بعد ای یو آی چیا بخورم،نخورم،چه زمانایی اقدام داشته باشم و.. شهریور ماه آی یو آی کردیم،پسرمم فرستادم خونه مادرشوهرم ۳روز اونجا بود،منم بعد آی یو آی تو خونه استراحت میکردم اروم اروم به کارای خونه رسیدگی میکردم،موقع اقدام هم همه چی با آرامش بود،نزدیکای سیکل به شدت دچار کمر درد شدم گفتم حتما باردارم ولی در کمال تعجب مهر پریود شدم،خیلیییی گریه کردم،خیلی غصه خوردم

چرا آخه ؟چرا نشد؟چرا من هرچی تلاش میکنم به در بسته میخورم؟

شوهرم دید حالم خیلی بد،گف دیگه بیخیال اقدام و بارداری بشیم،دکترتو عوض کن،بگرد یه خوبش رو پیدا کن و اینا‌.مهرماه منم رفتم پیش یکی دیگه اما اونم خوب نبود چون اونم فقط محرک تخمدان میداد و فقط میخواس یه جراحی روم انجام بده ،تنها کاری که کرد آبان ماه پیشش آزمایش پاپ اسمیر انجام دادم ،دکتر معتقد بود من زخم دهانه رحم دارم و باید فریز کنم،عکس آزمایش رو‌ واس دوستم که تو شهر دیگری منشی دکتر زنان هس فرستادم،به دکتر زنان نشون داد گف به هیچ عنوان زخم دهانه رحم نداری،خداروشکر خوب و فریز نکن

هم هزینه ش زیاد بود هم تا ۲ماه نمیشد اقدام کنم،من بار اخری که پیشش ویزیت شدم زودتر رفتم مطب ،از بقیه بیمارا میپرسیدم اکثرا برای زیبایی لابیا می اومدن مطب و فقط من بودم که برای ناباروری ویزیت میشدم، اون روز دکترم میگف حتما فریز و من قبول نمیکردم میگفتم اول دارو بده اگه عفونت رفع نشد میام واس فریز،دکترم عصبی میشدو میگف مگه چیکار میخوایم انجام بدیم،فریز کن راحت بشی ،من ازش دل سرد شدم،برای بار دوم دکترمو عوض کردم