میشه تایپک قبلمو بخونین و راهنماییم کنین متاهلین لطفا

خب در چه رابطه ای مشورت میخوای خواهری؟ تاپیک هاتو خوندم اما الان مشورت درباره چی؟؟

تاپیکتو خوندم خب نداشته بنده خدا دیگه خودش مستقیم بهت گفته میخواستی چیکارکنه؟ شمانمبتونستی ازکسی دیگه پول بگیری؟ مثلا از بابات

چرا فکر میکنی مسئولیت نداره؟ 

اگر نداشت که زنگ نمیزد؟ پیام نمیداد؟ پیگیر نمیشد ؟ نمی‌گفت دیگه نرو ؟ شاکی از دور بودنت نبود 🥺

ببین اولش که همه چیز منطقی پیش رفت و عادی بود ولی اینکه سه ساعت بعد خبرگرفت یکم عجیبه ولی ازروی همین که نباید طلاق بگیری اول باید بررسی کنی چرا سه ساعت بعد زنگ زده شاید یه کاری پیش اومده یه چیزی بوده که واقعااا نتونسته زنگ بزنه باهاش صحبت کن خیلی اروم ینی با دعوانه که متوجه بشی واقعا چرازنگ نزده شاید از نظر خودش دلیل قانع کننده ای داره که شاید مسخره باشه ازنظر شما ولی دلیل نمیشه که بگی بهت بی تفاوته بعد امتحانش کن درموقعیتای مختلف امتحانش کن ببین حس مسولیت پذیریش چه جوریه فقط بچه گانه امتحانش نکن مثلا چرا وقتی سرکاربودی جواب تلفنموندادی و ازاین قبیل...(چون اینجوری متوجه نمیشی که دقیقا مسولیت پذیر هست یانه) امتحانش کن و بسنجش اونوقت تصمیم بگیر عزیزم

شایدم غرورش اجازه نداده که ازیاباش پول بگیره که دزاین صورت اگه واقعا جای شمابدبوده باشه مقصره ولی خب خودش نفهمیده

شایدم خواسته بازبون بی زبونی یه چیزی بهت بگه مثلا بگه خرجتو تودوران عقد ازمن نگیر ندارم 

نمیدونم اینا همش احتماله عزیزم سعی کنید توزندگیه مشترک همیشه حرفاتونو بذون کنایه بزنید که بد برداشت نشه 

خب همین من نمیدونم کارش چجوریه ولی شاید خیلییی درگیربوده که نتونسته خبر بگیره شایدم خیالش راحت بوده که شما قطعا ازکسی پول گرفتی ورفتی

اینایی که گفتم تجربم از زندگیه متاهلی و دنیای متفاپت مزدا بود مردا خب خیلی باماتفاوت دارن دیدگاها باهم فرق میکنه همه اینایی که گفتم احتمال بود گلم چون من نه شوهرشمارومیشماسم نه خودتونو یوقت نگران نشی ازحرفام

قربونت دلت برم ، میدونم الان سر دوراهی بدی هستی و نمیدونی به حرف دلت گوش کنی یا چی ؟؟

اما آقایون ذاتا همین جور هستن یعنی پیش میاد که نگرانی در لحظه میگه و انتظار داره که تو خودت بگی آره بگیر پول ، من الان پول میخوام باید بگی متوجهی؟