2733
عنوان

باز محرم شد و دلها شکست...(تاپیک عزاداری سیدالشهدا)

| مشاهده متن کامل بحث + 14528 بازدید | 175 پست
از شاهکارهای سِتُرگ حسین علیه‏السلام این بود که شخصیت عزّت‏خواه و منش آزادی‏طلب وروح و اندیشه استقلال‏جوی پروردگان قرآن و پیامبر را ـ که زیر فشار استبداد دیرپا نابود شده وکار فریب و سرکوب و تحمیل ذلّت به جایی رسیده بود، که اگر یکی از کنیزکان دربار اموی را هم نامزد رهبری می‏کردند، با او بیعت می‏شد ـ با روشنگری فکری و شورانگیزی و حماسه‏سازی والگودهی عینی و عملی خویش، زنده و بالنده و پرطراوت ساخت.
به مردم ذلّت‏زده و تحقیر شده و مقهور خشونت و استبداد، جرأت بخشید تا خود را انسان وصاحب حرمت و کرامت بنگرند، خود را به سان حاکمان و مدیران جامعه، دارای حقوق و آزادی وامنیت متقابل بخواهند، و به خود جسارت و شهامت اندیشه و مقایسه و سنجش و گزینش و نفی آزادانه بدهند

عاشورا به مفهوم حقیقی، نه تحریف شده آن، روح همّت و آزادگی در کالبدها دمید، خون شهامت و شجاعت و شکست‏ناپذیری و ایمان و عدالت بر بوستان جان‏ها تزریق کرد و با افروزش شعله‏های حیات و حرکت در جنبش‏ها و نهضت‏های اصلاحی و انسانی وسلب امنیت از ستمکاران و خودکامگان راه رسوایی و نابودی استبداد را تا هماره تاریخ وتضمین کرامت و حقوق انسان گشود، تا کدامین جامعه آن درس‏ها را آن گونه که باید فرا گیرد.
منبع مرکز فرهنگ ومعارف قرآن
. انس با قرآن‏
انس آدمى با هر چیز ریشه در ارج و اهمیتى دارد که انسان براى آن چیز قائل است ره‏پویان راه یقین و سالکان وادى علم و معرفت از آن‏جا که محبوبترین محبوب را ذات اقدس خداوند مى‏دانند و فقط دل در گرو او دارند، کتاب او را که پرتوى از ذات او و واسطه سخن خداوند با بندگان است - پر منزلت و تنها طریق هدایت مى‏دانند از این‏رو با آن انس ویژه‏اى داشته و قلب و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیاتبخش خدایى مى‏کنند.
قرآن کریم به لزوم این انس اشاره کرده است. از مؤمنان مى‏خواهد با تلاوت آیات آن، اولین مرحله‏ى انس را بپیمایند. فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان؛(4) هر آنچه برایتان امکان دارد قرآن بخوانید.
در آیه‏ى دیگر آنان‏که در قرآن اندیشه نمى‏کنند مورد نکوهش قرار داده، مى‏فرماید: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَى‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛(5) آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند؟ یا بر دلهایشان قفل‏هایى نهاده شده است؟
امام حسین(ع) انس ویژه‏اى با قرآن داشت چون منزلتى بزرگ براى آن قائل بود. نمونه‏اى از این منزلت را مى‏توان در حکایت زیر مشاهده کرد:
عبدالرحمان به فرزند امام حسین(ع) الحمدللَّه رب العالمین را آموخت، وقتى که آن را بر پدر خواند، حضرت هزار دینار را به او بخشید و دهان او را پر از طلا کرد. از آن حضرت دلیل آن سؤال شد. حضرت پاسخ دادند: چگونه مى‏توان کار او را [تعلیم قرآن ]با این پاداش مقایسه کرد؟!(6)
انس امام حسین با قرآن را مى‏توان در تمام زوایاى زندگی‌اش ملاحظه کرد، نصایح و مواعظش، سیره‏ى علمى و عملى‏اش و حماسه خونینش همه و همه در قرآن و الهام گرفته از آن بود. بنابراین کوته‏بینانى که شخصیت حماسى و قیام مردانه‏اش را زیر سؤال مى‏برند و گاه بر چسب خشونت‏طلبى، عدم توجه به مصالح، بى‏سیاستى، انتقام‏جویى و... را به آن حضرت نسبت مى‏دهند اگر ریشه‏هاى قرآنى عمل آن بزرگوار را بدانند و واقعاً در پى حق و یقین باشند نه بهانه‏جویى، به حقیقت رهنمون خواهند شد.
آرى، اهل‏بیت و بویژه امام حسین(ع) فرزندان پیامبر و شاگرد مکتب قرآنند پس چگونه گفتار و مواعظشان متکى به قرآن نباشد حرکت و قیام حسینى از همان آغاز بر مبناى قرآن همراه بود. نه تنها ریشه‏هاى این حماسه را مى‏توان با قرآن بدست آورد بلکه امام(ع) خود با استناد به آیات قرآن حرکت خود را الهام گرفته از آن مى‏دانست که نمونه‏هایى از آن را ذکر مى‏کنیم.
الف) در نخستین برخورد با والى مدینه، خود و اهل‏بیت را معدن رسالت و... معرفى مى‏کند و مى‏فرماید: در حالى‏که یزید مردى فاسق و شرابخوار و... است پس چگونه امام را شایسته است که با او بیعت کند.(7)
ب) هنگامى که مروان اصرار مى‏کند که والى مدینه از امام حسین(ع) بیعت بگیرد امام(ع) او را پلید و خود را با استناد به قرآن مُطهّر بیان مى‏دارد: اِلَیک عَنّى، أَنا مِنْ بَیْتِ الطَّهارةِ الّذین أنْزلَ اللَّهُ فیهم عَلى‏ نَبیّه: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا(8)
ج) آنگاه که با کاروان خود از مدینه بیرون آمد این آیه را تلاوت فرمود: رَبِ‏ّ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین(9) و این همان دعایى است که حضرت موسى(ع) به هنگام خروجش با بنى‏اسرائیل آن را بر زبان جارى ساخت.
د) آنگاه که به مکه رسید این آیه را تلاوت نمود: وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى‏ رَبِّى أَن یَهْدِیَنِى سَوَاءَ السَّبِیل(10) به این ترتیب هجرت خود را به هجرت موسى‏ که هر دو در جهت کوبیدن بیداد و ظلم بود تشبیه مى‏کند.
ه) پس از ورود به مکه نامه‏اى براى سران قبایل بصره نوشت و آنان را به کتاب خدا دعوت کرد: وَ اَنا ادعوکم اِلى‏ کتابِ اللَّه و سُنة نبیّهِ(11)
و) وقتى که عصر پنج‏شنبه نهم محرّم عمر بن سعد فرمان حمله داد و لشکر به حرکت در آمد از برادرش اباالفضل(ع) درخواست مى‏کند که یک شب از امویان مهلت بگیرید تا در آن شب فقط دعا، نماز، تلاوت قرآن، استغفار و راز و نیاز با خدا داشته باشد:
فَهُوَ یَعْلَمُ أنّى کُنتُ قَدْ اُحِبُّ الصَّلوة و تلاوة کتابِهِ و کثرة الدَّعاء و الاستغفار و خداوند مى‏داند که من نماز براى خدا و تلاوت قرآن و بسیارى دعا و استغفار را دوست مى‏داشتم امام آن شب به خیمه باز مى‏گردد و تمام شب را چنین مى‏کند.(12)
اُنس امام با قرآن به دوران حیات جسمى محدود نمى‏شود بلکه بعد از شهادت نیز ادامه دارد: منهال بن عمرو گوید، چون سر مطهّر امام(ع) را به دمشق آورده بر نى حمل مى‏کردند، من پیش روى او بودم. شخصى سوره‏ى کهف را مى‏خواند تا رسید به آیه‏ى شریفه‏ى أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کَانُواْ مِنْ ءَایَتِنَا عَجَبًا؛(13) آیا پنداشتى که داستان اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ماست؟! به خدا سوگند ناگاه آن سر مطهر به سخن آمد و با زبان فصیح فرمود: شگفت‏تر از اصحاب کهف، واقعه‏ى شهادت و بردن من بر نى است(14)
سلمة بن کهیل گوید: سر مطهّر را دیدم که بر نى این آیه را مى‏خواند فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم؛(15) خداوند شما را از شر ایشان نگه خواهد داشت و او شنواى داناست.(16)

برگرفته از سایت مرکزفرهنگ ومعارف قرآن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

دو سال پیش تو ایام محرم مادرم اینا یه جایی رفته بودن برای روضه. اونجا پرچم سرخ حرم حضرت ابوالفضل رو که باز کرده بودند رو آورده بودند برای تبرک برای مردم. نمی دونم چرا بعد از اینکه فهمیدم این اتفاق افتاده این قدر دلم شکست که چرا من نتونستم به اون پرچم دست بزنم چون من خودم هم اکثر اوقات با مامانم اینا همونجا می رفتم برای مراسم. خیلی دلم شکست ولی کمتر از 3 ماه بعد از اون قضیه خود آقا طلبیدند و رفتم به پابوسشون کربلای معلی در صورتی که هیچ وقت فکر نمی کردم امکانش برام پیش بیاد

خدایا هزاران مرتبه شکرت
شخصی خدمت امام حسین (ع) رسید و گفت: من مردی گنهکارم و در برابر گناه تاب نمی آورم، مرا نصیحتی فرما!

فرمود: پنج کار را انجام ده، آنگاه هر چه خواهی گناه کن، اول: روزی خدا را مخور و هر چه خواهی کن. دوم: از قلمرو فرمانروایی خدا بیرون شو و هر چه خواهی کن. سوم: به جایی درآ، که خدا تو را نبیند و هر چه خواهی کن. چهارم: هر گاه فرشته مرگ آمد تا جان تو را گیرد او را از خود بران و هر چه خواهی کن. پنجم: هر گاه مالک دوزخ تو را در آتش افکند، در آتش مرو و هر چه خواهی کن.
امام حسین علیه السلام فرمودند:

گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است

امام صادق علیه السّلام فرمود:

نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام مى کند.

امام صادق علیه السّلام فرمود:

چهار هزار فرشته نزد قبر سیدالشهدا علیه السّلام ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت مى گریند.

به جای سرزنش من به او نگاه کنید

دلیل سر به هوا بودن زمین ماه است
من به جهت خود خواهی و گردنکشی و فتنه انگیزی و ستمگری خارج نشدم، بلکه به قصد اصلاح امت جدم خروج کردم. می خواهم به معروف فرمان دهم و از منکر باز دارم و بر سیره جدم و پدرم علی بن ابیطالب (ع) رفتار کنم

Img4Up
باز باران با ترانه

می خورد بر بام خانه

یادم آید کربلا را /دشت پر شور و نوا را

گردش یک روز غمگین /گرم و خونین

لرزش طفلان نالان /زیر تیغ و نیزه ها را

باز باران با صدای گریه های کودکانه

از فراز گونه های زرد و عطشان /با گهرهای فراوان

می چکد از چشم طفلان پریشان

پشت نخلستان نشسته /رود پر پیچ و خمی در حسرت لب‌های ساقی

چشم در چشمان هم آرام و سنگین /می چکد آهسته از چشمان سقا /بر لب این رود پیچان

باز باران ...

باز باران با ترانه

آید از چشمان مردی خسته جان /هیهات بر لب

از عطش در تاب و در تب /نرم نرمک می چکد این قطره ها روی لب

شش ماهه طفلی/رو به پایان/مرد محزون

دست پر خون می فشاند /از گلوی نازک شش ماهه /بر لب های خشک آسمان با چشم گریان

باز باران ...

باز هم اینجا عطش /آتش شراره

جسمها افتاده بی سر پاره پاره

می چکد از گوشها باران خون و کودکان بی گوشواره

شعله در دامان و در پا می خلد خار مغیلان

وندرین تفتیده دشت و سینه ها برپاست طوفان

دستها آماده شلاق و سیلی

چهره ها از بارش شلاق‌ها گردیده نیلی

دراین صحرای سوزان /می دود طفلی سه ساله

پر زناله /پای خسته/دلشکسته /روبرو بر نیزه ها خورشید تابان

می چکد از نوک سرخ نیزه ها /بر خاک سوزان

باز باران باز باران


قطره قطره می چکد از چوب محمل /خاک‌های چادر زینب به آرامی شود گل

می رود این کاروان منزل به منزل

می شود از هر طرف این کاروان هم سنگ باران


آری آری / باز سنگ و باز باران /آری آری /تا نگیرد شعله ها در دل زبانه

تا نگیرد دامن طفلان محزون را نشانه

تا نبیند کودکی لب تشنه اینجا اشک ساقی

بر فراز خیمه برگونه ها /بر مشک ساقی

کاش می بارید باران.


علی اصغر کوهکن
حسین جانم خیلیها منتظرن لب تر کنی
خیلیها چشم به راه شفاعتت هستن
خداروشکر تو رو دارم
نفس تو حقه
خواستن تو عین اجابته
دستای لرزونمو بگیر ببر تا عرش
بگو :
صاحبش روی اومدن نداره
اونقدر تاریکی دلشو گرفته چشم دلش راه و چاهو گم کرده
تو که منو مصباح الهدی ،سفینة النجاة قرار دادی
آوردمش راهو نشونش دادم
ببین چی می خواد بگه
من شفیعشم
به خاطر خون گلگون من ببخشش
بخاطر من ازش بگذر
..............
دارو ندارمن حسین
آروم و قرار من حسین
.........................

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687