خب ببین
من سر این ازدواج خیلی اذیت شدم.
چون فاصله سنی داشتیم به شدت مورد ازار و اذیت دیگران قرار گرفتم.
همسرم فقط از لحاظ سنی از من بزرگتره.
وگرنه از لحاظ چهره و تیپ و قیافه واقعاااااا امروزی و خوش تیپه.
که وقتی اقوامم روز عقد دیدنش تعجب کرده بودن.
هی میگفتن ما فک میکردیم میگفتن نامزد فلانی 43 سالشه الان یه مرد با لباس رسمی و فلان میاد.
درصورتیکه تیپش مثل یه جوون 20 سالس و کلیم سرزنده و خوش قیافع اس من سر این حرفا کلی اذیت شدم و اصلا نتونستم خودمو اماده کنم برا رابطه.
حتی شب عقد که بهم گفت بریم خونمون من قبول نکردم گفتم یه مدت نمیام
همش میگن که اره پس فردا مرده ولش میکنه میره و فلان
خب درسته ازدواج دومشه
اما دلیل جدایش یه مشکل خیلی حاد بوده.
و همین حرفا باعث شده من بیشتر بترسم و نتونم باهاش رابطه برقرار کنم