انگار از کل دنیا زورم به همین بدن بی جونم با کلی درد میرسه
منی که از همه اتفاقات زندگیم اینجا میگفتم دیگه حتی حال تایپ زدن هم ندارم و حوصله هبچیو ندارم
زندگیم روز به روز بدتر سختتر
هیچ دری باز نمیشه یه روزنه امید نمیاد
یه شب بی استرس ندارم همش تو خواب و بیداری کابوس
حال روحی و جسمیم خوب نمیشه
شاید بگید مگه مریضی اینکارو میکنی آسیب میزنی به خودت
ولی اون لحظه انگار به جنون میرسم
انواع و اقسام روش های خودکشی میاد تو ذهنم
وقتی میبینم کسی کنارمه نمیتونم موقت آسیب میزنم به خودم یا تیغی چیزی
دستام پر از رد شده
مدتی بود که دست کشیده بودم ولی شبی بعد از عصبی شدن و بحث مجدد با خانوادم جوری محکم زدم اینسری که رسید به گوشت خونریزی هم قطع نمیشه
نمیدونم آخر بار چی سر خودم میدم ولی از خودم میترسم
مثل همین امشب که خون دستم بند نمیاد و از دردش خواب نمیرم
اگه یبار ....
هیچی نمیتونم بگم فقط برام دعا کنید خدا یه دری روم باز کنه زندگیمو سر و سامون بدم از این حال دربیام