2777
2789

حس میکنم بعد از یک سال زجه زدن خدا بهم یه شانس داده بود که تا ابد خوشحال و خوشبخت باشم و من سر خجالت و غرور مسخره ام گند زدم بهش

شانس دومیم قرار نی بهم داده بشه.

نباید اون روز عقب میکشیدم
باید انقد میبوسیدمش تا نفسش بند بیاد
نباید بعدش تو بغلش خجالت زده جمع‌میشدم. باید انقد از طعم لباش میگفتم تا‌ خسته شه
باید فرداش که دیدمش خودمو تو بغلش خفه میکردم‌نه اینکه به رو خودمم نیارم چیزی شده

نه اینکه انقد ازش فاصله بگیرم که به قول خودش حس کنه اسباب بازیم بوده

عوضی باید بفهمی من خیلی دلم برای بوی تنت تنگ شده. 

کاش حداقل اون‌سویشرتت که هر وقت سردم‌میشد تنم میکردی رو بهم‌میدادی تا حس کنم‌توی بغلتم. 

بد باختمت...

ازم‌خواستی ازت متنفر بشم که حالم‌خوب باشه

ببین چیکار‌کردی. من الان از خودم‌متنفرم .آرومه دل من بودی. رفتی دلم آشوب شده:)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز