تاپیک قبلیمو بخونید پست اول همه چیو کوتاه نوشتم . دلیل طلاقم همونه
حالا که دوسال میگذره شوهرم شده عین یه بچه وابسته و عاشق و همه کار میکنه که بمونم
ولی برام مهم نیست از خط قرمزم عبور کرده و از چشمم افتاده
شوهرم گفته بدون من نمیتونه زندگی کنه و یه بلایی سر خودش میاره (با توجه به سابقش بعید نیست اینکارو کنه)
ولی خب هر کس مسئول زندگی خودشه من نمیتونم خودم عذاب بکشم که مبادا شوهرم کاری کنه ، اگه انقدر ضعیفه حتی اگه برا رفتن من اینکارو نکنه برا چیز دیگه ای اینکارو میکنه
به نظرتون خودخواهی یا گناهه این کارم ؟ باید خودمو فدای این آدم کنم ؟