داداشه الاغم بااین زنه ابروی خانوادگیمونو همچنان داره میبره

امان از اولاد ناخلف

میدونم

 درست میگی 

ولی اخه کاری از دستت برنمیاد 

داداشت 33 سالشه 

بچه که نیست 

الان هم چشماش کور شده و به حرف کسی گوش نمیده 

مجبوری کنار بیای تا خودش سرش به سنگ بخوره 

رابطه خواهر برادریتونو خراب نکن

ب درک

ب جهنم

مهم نباشه واستون

ازین جن.ده ها و جن.ده بازا زیاد شده

بذار داداشت هرگوهی دوس داره بخوره.

یاد عمر و غمزه افتادم

میدونم که۹۹درصد به جدایی کشیده میشه و فعلا این عشق وعاشقی زود گذره،البته که زبون میریزه دختره براش وقتی خرش از پل گذشت،اونوقت هزار داستان پیدا میکنن با هم

ولی بهرحال داداشت بچه نیست،پس بیشتر فشار نیارید،بزارید هرکار خودش صلاح میدونه بکنه،شما تو این سن وظیفه دارید فقط از عاقبت احتمالی اگاهش کنید،دیگه سرانجامش هرچی بشه ،با خودشه،بقول معروف باهاش اتمام حجت کنید

اخخخخخ اول صبحی داغ دلم بخدا داریم میمیریم ماهم داداشمون خونه و زندگی شو ول کرده افتاده بای زن بزرگترتزخودش رفته آقا عشق وحال هرچی رنگ می‌زنیم بخدا جواب نمیده اوووففف

دیگه ابروتونو برده چ فرقی داره کم و زیادش؟

تو خودتم بکشی ب حرفت گوش نمیده

داداش، لامصب خیلی برای خواهر عزیز

منم اصلا از ازدواج داداشم راضی نیستم

جونم رو بهش میدم‌ اما حقیقت اینکه اون اصلا من و

نظر من براش اهمیت نداره

خودم رو براش کشتم اما یه هفته پیش سرم داد زد 

بد و بیراه گفت و در اخر گفت کاری ب زندگی من 

نداشته باش

ب قدری دلم شکست ک حد نداشت اما واقعیت همینه

که نباید هیچ دخالتی کنیم

من ب طور ۱۰۰٪ مطمئنم ک داداشم جدا میشه از این

دختر اما قسم خوردم هیچ دخالتی دیگه نکنم

شماهم بیخیالش شو 

ببین داداش من دقییقا تو این تله گیر کرد

الا و بلا همینو میخام

زنه زشت بود بچه هاش وقت شوهرشون بود و حسابی به برادر چسبیده بود ولشم نمیکرد، همه تو شهرمون میگفتن این صبغه ماهم شده

اما داداش خام ما میگفت الا و بلا همینو میخام

برادر من هممه دخترا فامیل حسرت داشتن زنش بشن

خوشتیپ قد بلند( قد ۱۹۵) میگم که نگید الکی از خودش میگه

خونه ،ماشین دار ،استخدام استانداری  رییس دفتر مدیر ،تک پسر

بععد زنه از خودش بزرگ تر اما حسابی خودشو جا کرده بود

ما همه داغون بودیم یادمه دانشجو بودم اون موقع گریه میکردم

ولی مامانمون کلا شخصیت قوی ای داره

گفت خوشت اومده ازش؟ دوسش داری؟ 

اشکال نداره اما نمیشه که مخفی بمونه از چشم فامیل

من زنگ میزنم دعوت میکنم رسمی میکنم

چه اشکال داره تو خوشت اومده ماهم احترام میذاریم

عاقا خلاصهه

شروع کرد از فامیل های باکلاس و خفن فامیل ک برادرم روشون حساس بود 

حس کرد واقعا ابروش داره میره

بیخیال زنه‌شد 

رفت یه دختر عااااالی گرفت شکر خدا خوشبخت شد

بچه هاش پسرن یا دختر اگه دختر باشن که اصن درست نبس برادرت جوونه پسرم باشن که اصن نمیتونن بپذیرن مادرشون ازینکارا کنه پسردایی دامادمون هم متاسفانه همین شد با یکی ازدواج کرد دختر ۱۵ساله داره یجورایی انگار باید با دختره ازدواج میکرد تا مادره برادرت خونه میاد؟