همون موقعی که مادرم سی تومن حقوق میگرفت و با ده هزار تومنش کل مغازه رو میخرید حالا برنج و رب و روغن و..به کنار کلی هم خوراکی میخرید و اخلافش خیلی خوب بود همون موقعی که خواهرم بدجنس و عوضی نبودن همون موقع که آدم ها برای هم نقشه نمیکشیدن و عوضی بازی در نمیوردن همون موقع که آدم ها دغدغه چیزی زو نداشتن فامیل تو فکر خراب کردن تو و پز دادن نبود