نگو😭😭😭😭😭😭😭😭😭
بخدا اشک از چشمام بند نمیشه
داستان داشت
من نمیخواستم بدم بهش
یه روز گفت به خواهرت بگو ۲۰ تومن بهم بده سر یک هفته میدم بهش
به خواهرم گفتم گفت گناه داره بنده خدا کارش راه بیفته
۲۰ تومنو داد
ولی گفت به ضمانت من میده
یه هفته گذشت همش ۱۲ تومن داد
۸ تومن موند
از اون ور شوهرخواهرم نزدیک بود بفهمه منم به صاحبکارم گفتم میرم یه ربع سکه دارم میفروشم
اونم گفت باشه یه ماه دیگه ربع سکهت هرچی بود قیمتش میخرم برات
الان یک ماه و ده روز گذشته
بهش گفتم اگه ندی به شوهرم میگم
گفت منو تهدید میکنی؟؟؟؟؟بعدم کلی فوش بارم کرد
میدونم تقصیر خودم بود ولی شوکم