یک بار بین حرف هات بگو خواستگار خوب دارم کم کم برو لباس آماده کن عروسی دعوتی شاید اوکی بشه اگه قیل و قال کرد بگو خب خودت بیا جلو
اگه دیدی براش مهم نبود کات کن بگو روابط بی سر و ته نمیخوام میخوام سر و سامون بگیرم
به عنوان یه خانم شاغل و مستقل این طرز فکر و توقعت از این آدم برام عجیبه
رهاش کن
برای خودت ارزش قائل باش وقتی به این وضوح داره بازیت میده چه علتی داره اجازه بدی رابطتون برقرار و گرم باشه؟؟
عصبی شدم راستشو بخوای و اگ اون پسر جلوم بود جوری میزدم تو دهنش که بفهمه ذهن و قلب آدما اسباب بازیش نیستن
بی تفاوت نبود بقول خودش یکسال دنبالم بوده تا قبول کردم و دیشبم حتی اینویادواری میکرد قبل اینکه این بحثارو بکنیم
الانم همیشه میگه خدا روشکر ک هستی مرسی ک دارمت خیییلی انگار خوشحاله ک باهاشم اما اینجور حرفاشو ک میفهمم میگم اصلا حسی بمن نداره
قصد ازدواج ندارین چرا باهمین پس فقط برای پرکردن اوقات فراغت و پرکردن تنهایی کنارهم موندین .اگر قصد ازدواج نداری و ازاول به نیت ازدواج واد رابطه نشدی چرا ازجوابش ناراحت شدی؟ تو داری دلتو میبازی بهش .این رابطه عاقبت خوبی نداری حالا فکر کن اون یهو بخواد ازدواج کنه میتونی با این موضوع کنار بیای و خود خوری نکنی
کات کن با دلیل همین ابراز احساسات رو هواش، اگه واقعا دوستت داشته باشه برمیگرده عذرخواهی میکنه و رابطتون شکل جدیدی میگیره.
ابراز علاقش گرو منافعش هست
باهات سرگرمه
خیلی سخته اینو بفهمی که عشق واقعی این وسط وجود نداره
صرفا جهت رفع نیاز هست ؟
من نمی‌دونم شماها که یکبار جدا میشید چرا دوباره همون مسیر غلط را طی میکنید
مگه مطلقع ها نباید پخته تر و عاقل تر رفتار کنند
چشمشون بترسه گول هر شر وری نخورن؟؟؟
پسرا همشون همینجورن اشتباه ما هم اینکه فقط برا دوستی میریم جلو بعدش وابسته میشیم درصورتی که پسره نه وابستت میشه که قطع رابطه براش سخت باشه نه قصد ازدواج داره
اگه میدونید وابسته میشید نرید تو این رابطه ها که بعدش پشیمون بشید
گاهی احساس میکنم خودشو در حد من نمیبینه چون من از لحاظ اجتماعی و تحصیلی خیلی ازش بالاترم گاهیم ازین متنفر میشم ک چون جداشدم منو در حد خودش نمیبینه و این موضوعه ک الان اذیتم میکنه البته من یه بچه هم دارم ک نصف تایمشو پیش پدرشه
و خودم همش گفتم اگه یکیمون خاست ازدواج کنه چیییی
جوری رفتار کردم ک بهش گفتم انگار ب ازدواج بامن فک نکنه
بنظرت حق با اون نیست ؟
🥲😂منم به کسی که دوسم داشت گفتم عروسی کنم حتما دعوتت میکنم .توهم منو دعوت کن حتما میام
نه هزار بارم بهش گفتم ک من اگه ازدواج کنی دیگ نمیتونم ببینمت جاهایی ک هستی نمیام و.....
خب ببین اول رابطه انقدر عمیق و احساساتی نبودیم الان خیییلی ادعای عاشقی داره ولی انقد راحت صحبت از ازدواج منو خودش میزنه من کل احساسش برام رفت زیر سوال
اگه تو بودی جای من، چیکار میکردی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز