من معمولا زودتر از شوهرم از سرکار میام دیروز ولی کارم سنگین بود نه نهار رفتم خونه شبم دوازده رسیدم خونه، شوهرم برام شام گرم نگه داشته بود تو فر، چاییم دم کرده بود، خودش خواب بود صیحم رفته بود حلیم خریده بود. بعد اون کارش از من خیلی سنگینتره و شیفتهای سنگین داره ولی من هیچ وقت این شکلی هواشو ندارم. شرمنده شدم. شایدم رفتارش عادی بوده نمیدونم. من وقتایی که اون دیر میاد میخوابم خودش غذا گرممیکنه یا چایی اصلا نمیذارم براش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.