چی کشیدم خدا میدونه
ماه ها با قرص خواب و زیر سرم بودم
میخواستم بخوابم که نفهمم چی به سرم اومده
دنیا سرم اوار شده بود
ته دنیارو انگار دیدم
اره خانوادم فهمیدن حامله بودم نگو اما خبر نداشتم نذاشتن طلاق بگیرم
به خاطر فشار ها و حمله های عصبی سقط کردم
الان شیش سال میگذره من هنوز فراموش نکردم
شوهرم رو میپرستیدم
اما الان دیگه برام ارزش نداره فقط عادت کردم بهش
احترام خودش رو فروخت خیلی مفت