دیوانه ای مگه؟؟؟؟ اخه دوست پسر چیه که تو اصلا به خاطرش ناراحت بشی،،،،، به خدا من بیست سال پیش با یکی نامزد شدم خیلی خیلی هم همو دوست داشتیم نزدیک جشن عقد و عروسیمون دعوا شد نامزدیمون بهم خورد من یک سال گریه کردم خواب و خوراک نداشتم ،،،،،الان بعد از گذشت این همه سال میگم چه دیوونه ای بودم خودمو اذیت کردم شوهرم هزار برابر از اون بهتره بچه هام خدا رو شکر هزار برابر از بچه های اون بهترن ،،،، در ضمن مرد اگه خودش بخواد زمین و زمانو بهم میریزه تا به زنی که بخواد برسه ،،،دیگه چرا غصه ی اشغالی رو بخوریم که اصلا وجود ما براش اهمیتی نداره
بخدا یادت میره
قول میدم بهت بزا یه چند ماه بگذره فقط یه چند ماه خودتو مشغول کن اگ یادت نرفت هرچی خواستی به من بگو
من خودم تجربه داشتم دارم بهت میگم از توام بدتر بودم ۲ سال بود :)خودتو مشغول کن سریال بیین ،واقعا بهت پیشنهاد میکنم سریال ببینی برو پارک برو بیرون
اگ شد برو تراپی
فقط کاری نکن منم همین فکرها تو سرم بود خودمو با سریال ترکی و طنز و باشگاه سرگرم کردم سر ۳،۴ ماه از سرم پرید فهمیدم انقد ادم تو دنیا هست که به درک این نیس
توروخدا یه کم فکر کن
برای پسری که تورو ول کرده،با یک نفر دیگه رفته توی رابطه میارزه که اینکارو انجام بدی؟
خودت که میری ولی مادر و پدرت میشن دوتا موجود زنده ای که فقط نفس میکشن،
بخاطر اون دوتا هم که شده خودتو قوی کن تو بیشتر از هرچیزی میارزی برای خودت ارزش قائل باش
بحث اینه که من از قوی بودن خسته شدم
قبل از دوس پسرمم خیلی مشکل داشتم
این پسر امید آخرم بود
میتونست منو نجات بده اما رفت
اما بد ترین ضربه زندگیمو بهم زد
الان دیگه هیچ امیدی ندارم
اره میدونم
واقعا خرم که دوسش دارم
خیلی غرورمو شکست
بهم گفت نمیخامت ازت متنفرم حالم ازت به هم میخوره رل زدم
ولی این حرفاش دوس داشتنمو کم نکرد فقط دلم شکست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز