عجب کاری کرده
اسی ببخشید ولی مرزهای سورپرایز کردن رو جا به جا کرده
خب اخرش ؟
نه بابا ترسیده بود 🤣
چن سال بعدشم باز تو اتلیه براش جشن گرفتم بعد داداشم اینا و مامانم و مادرشوهرمم برداشتیم که باهم بریم
بعد شوهرم هی میپرسید کجا میریم گفتم یکی از اقوام دور فوت شده میریم اونجا طفلک هنگ کرده بود که اگه ختم میرین چرا همه سانتال مانتالین🤣🤣🤣
هر چقدررم لفتش بدی بازم پربازدید نمی‌شی
دیدم خیلی عرق کرده گفتم آقا بهروز خوبی؟ دوباره گفت بچه ها خوبن؟؟ گفتم یعنی چی حالا بچه هاش هی میگن بابا تولدت مبارک اومد بچه هاشو بغل کرد محکمممم بعد هی بوسشون میکرد یدفعه بلند شد یه سیلی محکم زد تو گوش خواهرم دوباره یکی زد اونور صورتش بزای بار سوم زد و جالب اینکه ماهمه داشتیم نگاه میکردیم فقط انقدر شوکه شده بودیم از بینی خواهرم خون اومد دوباره سمتش حمله کرد ما رفتیم گرفتیمش فقط داد میزد ولم کنید من باید این زنیکه رو بکشم من میکشم اینو این نفهم خر و گمشو برو از خونه من بیرون کیک و کوبید تو سزامیک ما هی میگفتیم چی شده تو رو خدا بگو چی شده به خواهرم میگفتم بگو چی شده میگفت بخدا من نمیدونم
