2777
2789
عنوان

یچیزی میگم حمله میکنید ولی حقیقته

| مشاهده متن کامل بحث + 2433 بازدید | 97 پست
منم حالم بد بودولی خونه کثیف حالمو بدتر میکردم اینکه نمیشد هر روز از بیرون غذا بگیرمولی بعضی ها واقع ...

خب مسئله اينه زندگيه خودشونه اصلا دوسدارن كار نكنن به ما چه اخه🤦🏻‍♀️

فقط 16 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
دوست دارم دختر كوچولوى من🌊🧸🎀🍼

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


2805
بنظرم پشت این حرفا فقط حسادتهحتما اونی ک ناز میکنه نازکش دارهو از این فقط بعضیا میسوووزن

حرفت منطقیه ولی موافق نیستم چون یروزی همه زنا باردار میشن یا یه بار باشه یا سه بار همون دردارو همه میکشن چه بدن ضعیف باشه چه قوی(همه تا یه جایی تحمل دارن) کسی که ناز میکنه دنبال جلب توجه که خودشو لوس کنه برا خانوادش کسی که نازنمیکنه یا بار چندمشه بارداره یا کلا تو اخلاقش نیس پس همه چی حسادت نی

من اوایل بارداری هام خیلی اذیت بودم

زایمان های سختی هم داشتم

ولی مجبور بودم به تحمل


چادرت را بتکان روزی ما را بفرست/ای که روزی دوعالم همه از چادر توست 🙏ای وای مادرم🖤😭

بنظرم پشت این حرفا فقط حسادتهحتما اونی ک ناز میکنه نازکش دارهو از این فقط بعضیا میسوووزن

اگر که برای نازکش ناز کنه بله حق با شماست ولی بعضی باردار میشن میخوان جلب توجه کنن کل جو جمع و مهمونی رو بهم میزنن دائم نق میزنن یا شاکی آن.  اگه شرایط نداری خونه ات بمون چرا مهمونی و سفر میای به کام بقیه تلخ میکنی 

منم باردارم بازداری راحتی هم ندارم ولی وقتی فتز مهمونی و جمع ندارم نمیرم .جلو دیگران هم آخ و آوخ نمی کنم . اونا میخوان چند ساعتی خوش باشن مسئول دردها و حاملگی من نیستت 


حرفات درست بود بدن با بدن فرق داره ولی بعضیا همین ک حامله میشن خیال میکنن زمین و زمان باید نوکریشونو بکنن 

یه دختره می‌شناختم از یک ماهگی ک حامله بود ب همه فامیل و غریبه گفت من حامله ام .یه تشک مربعی کوچیک برداشته بود هرجا میرفت باید روی اون تشک می‌نشست. شوهرشم اون تشک رو زده بود زیر بغلش هر جا خانم میخواست بشینه فوری میذاشت زیرش ‌ . تو مجلس و مهمونی میرفت بچه و بزرگتر حالیش نبود فلانی برای من آب بیار فلانی یه دونه میوه بده من فلانی کولر رو کم کن پهلوم سرما میخوره.  دیگه حالمونو بهم زد . باشه حامله شدی چلاق ک نشدی .  چلاقم شدی شوهرت کاراتو بکنه به بقیه چه مربوط. سر سفره می‌نشست ده متر اونطرف تر نباید ترشی و نوشابه و کوفت و زهر مار میذاشتی سر سفره چون خانم ویار داشت بدش میومد . حالا ادامه این ماجرا رو وقتی توله اش رو پس انداخت با اون داشتیم ‌. 

مث منی منم بدنم نمیکشه دقیقا مث خودتم

من انقد زود مریض میشم بعد مریضم میشم خوب نمیشم   آپاندیس عمل کردم همه یه روز بستری بودن من سه روز چقد با اون بخیها ازم سونوگرافی گرفتن بماند

2810
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792