دیشب برگشتم خونه کلید خونه خودم را نشون میدم ذوق میکنم در میاد میگه خوبه حالا خونه خودتون نیست مستاحرید منم گفتم هر چی من میخوام اونجا زندگی کنم انشاالله شد جمعه هم میاییم جهاز را میبریم وسیله ها را بچینیم در اومد گفت کی اون وقت عروسی میکنید گفتم وسطای ماه بعد گفت نه حق ندارید ببرید 😑 رسمش و قانونشه یک هفته قبل عروسی باید وسیله ها را ببرید گفتم یعنی چی کجا رسمشه😑 مسخره بازی در میارید همش گفت من نمیام وسیله ها تو جا به جا کنم به خاطر تو خودمو عیب دار کنم گفتم نمیخواد خودم میبرم شوهرم و بقیه هم هستن خسته میشی یه وقت 😑 بعدش هم گفت ها بیا ات و اشغالاتو زودتر ببر خودتم زودتر برو گمشو منم گفتم خودت میدونی آشغال گرفتی میبرمشون خودمم میرم نترس اصلا 😑