سلام خانوما از همون روز اول با هم مشکل داشتیم و من همیشه فک میکردم بالاخره درست میشه اخلاق خیلی تندی داره و دست بزن داره وقتی عصبی بشه خون جلو چشمش رو میگیره و دیگه فرقی ندارد کسی که جلوشه بچشه زنشه یا غریبه.
خیلی دوستش داشتم و میشه گفت هنوز هم ته دلم دوستش دارم ولی دیگه نه به شدت قبل. چهار ساله ازدواج کردیم خانواده دخالت گری داره که هر چند خودش کنارشون میکنه ولی باز هم کرمشون رو میریزن
به شدت دهن بین هست و کافیه حتی یه احمق تو خیابون چیزی بهش بگه تا مدت ها ذهنش درگیره
با خانوادم از اول مشکل داشت و انتظار داشت هر کسی که این ازش خوشش نمیاد خانوادم باهاش قطع رابطه کنن منو از همه جا منع میکنه و تنها حتی نمیتونم خونه پدرم برم الان هم حدود دو ماهه کلا با همه قطع رابطه کرده حتی خانواده هامون.
سر تمام من با مادرم از دیروز یه جنگ جهانی درست کرده چون از قبل با پدرم مشکل داشت زنگ زده فحش و دعوا قرار دعوا گذاشته عکس هاشون رو برداشته و منو تهدید به آبروریزی میکنه
یه بچه یک ساله دارم و خیلی نگرانم اگر اقدام به طلاق کنم بچه رو ازم بگیره
چون مدام تهدید میکنه که تو طلاق بگیر من با بچم میخوام از این کشور برم راحت زندگی کنم.
راستی خانواده من هم واقعا خیلی اذیت کردن ولی این کار ها باز هم زیادی از حده