امشب کل خانواده ی شوهر تشریف آوردن شام خونه ی ما، بعد خواهر شوهرام به بهانه ی بچه ی کوچیک که آرومش کنن همش داخل اتاق خوابمون بودن از یطرفم خواهر زاده ی من که ۹ سالشه باهاشون داخل اتاق بود بعد جلوی خواهر زادم تمام کشو ها و کمدم باز کردن داخلشو نگاه کردن فوضولها، خواهر زادم میگه بعدشم پچ پچ کردن خوشبختانه همه چیو بهم گفت و روی واقعیشون رو دیدم البته از قبل همچین دله خوشی هم نداشتم ازشون، میخام دفعه ی بعدی که دیدمشون به روشون بیارم و تیکه بندازم شما جای من بودین خدایی چیکار میکردین بنظرتون نادیده بگیرم یا نه؟ راستشو بگینا