خیلی وقته خسته شدم بدم اومده از شوهرم ببخشید دست خودم نیست اما من خیلی وقتا بیشتر بخاطر مادرش دعوا دارم باهاش کلا نمیتونم بفهمم ک بهش کمک میکنه از نظر مالی یانه مثلا الان داره ی ساختمان ویلایی میسازه تو روستا کارتش دوسه بار دیدم دست شوهرم ولی بعد اون ندیدم یکبار هم رسید از کارت شوهرم دیدم بابت خرج اونجا وقتی فهمیدم ناراحت شدم اما انکار کرد و هم هروقت میرسه میگه وضعیت خوبی ندارم درکم نمیکنی بعد ک بهش این چیزارو میگی میگه بخدا من پولی ندادم باور کن
حالا هم ک میخواد مادرش وام بگیره امروز تو خونه مادرش فهمیدم ک مادرش میگفت زنگ زدی به بانک یانه بعد گفتم بهش تو خونه چرا تو باید زنگ بزنی مگه خودش یا بابات نمیتونن زنگ بزنن برام وام تو چکاره ای
میگه ی زنگ دیگه مگه چیه چرا همه چی از نظرت مشکل داره من همسرم خیلی پنهان کاری میکنه با مادرش وقتی هم میشینم حرف میزنم باهاش کارم ب دعوا ختم میشه چون یا دو پهلو حرف میزنه یا اگر چیزی بگه با دعوا بدتر آدمو حساس میکنه الانم میگفت نترس من قرار نیست قسطاشو بدم خودش میده میام نشونت میدم رسیدشو انگار باباش مرده یا نیست ک قساطای مادرشو پرداخت کنه ک میگه میام نشونت میدم یعنی میخواد بانک هم بره هردفعه برای پرداخت قسط مادرش البته از نظر خودش یعنی کارت مادرم دست من و پرداخت از کارت خودش از طریق بانک ک اونم خدا میدونه راست میگه یانه
من واقعا خوشم نمیاد. نمیدونم چرا شاید هرکی بیاد بگه چرا مشکل داری مگه مادرش نیست چرا حساسی نمیتونم قبول کنم تا وقتی شوهر داره شوهرم همش دخالت کنه اعصابم نمیکشه ی جورایی میگه مادرم بیسواد هست اما دروغ میگن همشون هرکاری از دستشون برمیاد
همش میگه مشکل داری من برای اینا کاری کنم اما هروقت داد زده یا ی جوری وانمود کرده بابام کاره ای نیست بیشتر بدم میاد باهاش کلا قهر کردم حال هم از خودش هم از پدر مادرش بهم میخوره وقتی همش با داد حرف میزنه یا میخواد وانمود کنه همه کارست بیشتر ازش بدم میاد میگم واقعا نمیتونم بفهمم ک بهشون کمک میکنه یانه جز یکبار ک ی رسید بابت خرج اونجا دیدم یا چندتا پیامک از این اون گ مامانت گفته به پسرم بگید پولتونو بریزه
منو همش ب شک میبره زندگیم از دست مادرش داره داغون میشه واقعا دیگه نمیتونم اعتمادی داشته باشم به شوهرم