2777
2789
من ماه دیگه میرم تو ۲۱ سالگی و میگم که ما دیگه واقعا بزرگ شدیم یکم شما بزرگتر ها به عقاید و تصمیمات ...

افرین افرین بهت سخت گیری که چه عرض کنم از اونم فراتر دیگ داره میره 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خب این مرحله آخر مراحل اول اینکه باهاش حرف میزنی و اگه دلیل منطقی داست که هیچی اما دیدی داره بی احتر ...

اخه خدایی این سن دیگه تربیت نمیشه ها هر کاریم کنین والا اونقدرم بچه نیستیم که حرف از تربیت میارین وسط 

میدونی من خودم حالا باز از اون دخترایی هم که دوست دارم برم بیرون ولی بزرگترم بهم گفت دختر نباید زیا ...

خب منم اینشکلیم ولی واقعا بخاطر اعتراض نمیرم ولی اصلا درکم نمیکنن و یا دعوا میکنن یا نمیپرسن چته اصلا 

هعی روزگار

اقا دو کلمه گفتم که میخوام برای دانشگا برم صورتمو اصلاح کنم و پاکسازی کنم حرف از میکاپم نزدم برگشت گفت مگه میخوای بری مجلس عروسی به اینا کار ندارم حالا اینقدر میگم تا به خودش بیاد و بدونه ک داریم توی قرن 21 زندگی میکنیم یعنی چی این حرفا 

من که دیگه عادت کردم به این وضعبخوامم بیرون برم حوصلم نمی‌کشه

من شده با داد و دعوا هم میگم خواستمو چرا باید عادت کنم مگه من چند سالمه بس نیست همینجوری داریم درد میکشیم با این زندگی و گرونی و ما بیشتر زیره باره فشارش له شدیم بعد اینا... واقعا نمیفهمم 

اقا دو کلمه گفتم که میخوام برای دانشگا برم صورتمو اصلاح کنم و پاکسازی کنم حرف از میکاپم نزدم برگشت گ ...

میدونی من خودم احساس میکنم الان صورت گرفتن جزو بهداشت هستش 

چند سالته شما؟ 

من شده با داد و دعوا هم میگم خواستمو چرا باید عادت کنم مگه من چند سالمه بس نیست همینجوری داریم درد م ...

من سعی میکنم پدر و مادرم و درک کنم .

نمیخوام از من ناراحت بشن 

داد و بیداد کردن اونم سره پدر و مادر درست نیست 

اینم در نظر بگیر  شاید نگرانت هستن که اجازه نمیدن تنهایی بیرون بری 

اونم خودم نگرفتم یکی دیگه برام گرفت

اره منم نگرفتم ارایشگر اصلاح کرد صورتمو اخه دیگ هر چی زمان میگذره واقعا خیلی چیزا مسخرس بنظرم سخت گیری نتیجه برعکس میده 

من تو دوران نوجوونی خیلی جاها دوست نداشتم برم و میموندم خونه.اتفاقا پدر مادرم به تصمیم احترام میزاشتن که هیچ،استقبالم می‌کردن.کم کم جوگیر شدم،ذوق کردم،یه جا،دو‌جا،سه جا...هی بیشتر شد و از جمع فاصله گرفتم.وقتی به خودم اومدم که برعکس بقیه خواهر برادرام،یه دختر گوشه گیر و منزوی شدم.کم حرف و آروم.از جمع گریزون.

حالا بعد ازدواجم با نق زدن و انتقادات همسرم که کلی اجتماعی هست،کمابیش بهتر شدم،ولی هنوزم ته دلم تنهایی رو ترجیح میدم و فوبیای جمع دارم.

همیشه میگم کاش پدر مادرم اینقدر به حرفم نبودن.حداقل یبار در میون منو بزور با خودشون میبردن.

حسین جان❤️سلام من بر تو باد در تک تک روزهایی که جهان هست،ماه و خورشید هست،آسمان هست،...امااااا من نیستم🌸از امروز(۲/بهمن/۱۴۰۲)نگران از دست دادن کاربریم نیستم.😊😌🍂🍂همیشه سکوت نشانه‌ی تایید حرف طرف مقابل نیست.گاهی نشانه‌‌ی قطع امید از سطح شعور اوست...!🤌🍂🍂خدای قشنگم؛خدای من♥️این روزها بیشتر حواست به من باشد!میگویند بزرگترین شکست از دست دادن ایمان است...حواست باشد که من شکست نخورم!من هنوزم تو را به نام قاضی الحاجات میخوانم؛حتی اگر همه‌ی التماس‌هایم را نادیده بگیری...هنوز هم تو را الرحمن الراحمین میدانم؛حتی اگر سخت بگیری...هنوز هم تو همان خدایی! اما من...نگذار که از دست بروم عزیز دلم😍من امیدم به توست...برای دلم امن یجیب بخوان!امن یجیب بخوان تا آرام شود این مضطرب...تا آرام گیرد این قلب نا آرام من...♥️جان فدای وطنم♥️خاک ایران کفنم♥️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز