تابستون با اینکه بدهکار بودیم ماشین نداشتیم مجردی خودش رفت تفریح من و بچه رو جایی نبرد گفت بعد میبرمتون و فلان.کلی بحثمون شد ..الان بدهی داره قسط داره زیاد ..بهش میممادو ببرتفریح خرید ..میگه پول ندارم قسط دارم.. اما کینه دلرم دلم بهش نمیسوزه ..الان ۱۰ رزه بهش میگم ۳تومن بهم بزن هی میگه صبر ..کن ولی تامیام خوب شم باز یادممیاد تابست ون بخاطر خودش ازما گذشت من چرا صبر کنم ..بعد اینکه انگار طلب کاره تا چیزی میگیم.خیلی دوسش داشتم اما ازش کینا گرفتم والان نمیتونم در کش کنم