زن داذاشم و دیدم دست دادیم احوال پرسی کردم زن داداشم اهل رو بوسی و اینا هست ولی از اون آدمایی که فقط زبون داره با زبون خانواده من و گرفته دستش خونه میاد هیچ کاری نمیکنه دو ماه هم زنگ نزنی نمیزنه فقط تو رو خیلی خوش اخلاقه میگه میخنده که همینم کافیه منم خیلی دوستش دارم با هم صحبت میکنیم میخندیم حالا مامانم زنگ زده گیر داده که چرا تو خشکی چرا رو بوسی نکردی من ذاتا خیلی آدم خشکی هستم به مامانم گفتم من بردم به خانواده خودم اونم همین طور شما ها کی شده من و بغل کنید ؟ مامانم تا حالا یه عزیزم به من نگفته اون وقت قربون صدقه عروسش میره رفتیم سفر عروس مون صبح بلند شد انقدرر باباش قربون صدقه اش رفت بغلش کرد مامانش خیلی با محبته منم گفتم منم به شما رفتم خشکم تا حالا دست محبت به سر من نکشیده تا حالا من و بغل نکرده میدونم ناراحت شد ولی باید میدونست خشک بودن و سرد بودن من ریشه تو چی داره