مثلا میگه روز زایمانت من باید اول بیام بچه رو ببینم ... باید تنها باشیم هیشکی تواتاق نیاد .. بعدش بیان ..
میگم من که نمیتونم به مامانم و بابام و یا حتی مامان خودت بگم نیاین که .. چیزایی میگیا .. میگه در هرحال من اول باید بچه رو ببینم
خیلی لوسه .. من بمیرمم میگه کسی نیاد خودش منو تنهایی میخاد بزاره تو قبر
میترسم یهو خانوادم متوجه حرفاش و رفتاراش بشن
ناراحت شن
بهترین رفتار چیه؟
سرتو بکوبی تو دیوار
چیز خاصی نگفته بنده خدا دوست داره بچه خودشو اولین نفر ببینه
بهش بگو این چیزا دست ما نیست . من که زاییدم معلوم نیست چه حالی باشم بچه هم دست پرستارا هست اختیارش اون لحظه با من نیست که چیزی بگم خودت هر کاری میخوای بکن . ولی سخت نگیری روز اولی حال همه رو خراب کنی
بگو هر کار میخوای بکنی خودت انجام بده
یه چیزی بگم
بعد زایمان یه سری دلخوری همیشه پیش میاد
نگران نباش همین که دنیا اومد وسه چهار ادم بزرگ هم از پس اروم کردن یه نوزاد فسقلی برنیمدند میفهمه به اطرافیان نیاز هست
خوب بهش بگو باید تو بیمارستان از پشت در تکون نخوری تا اولین نفر بیای تو ... بعدم به پرستاری که میارتت بخش بگو خانم لطفا اول شوهرمو صدا بزنید بیاد تو ...دوست دارم اولین کس باشه به اونا تاکید کنید
