یا جا رفتم ب عنوان سفارش گیر
شبا موسیقی زنده و خواننده داشتیم و فضا تاریک بود منم ی گوشه گیر میاوردم پامو مینداختم رو پام یکم تکون میخورم اون گوشه موشه ها نگو بچه های اشپزخونه ک میدیدن هیچ
دوربین ام تمام قرهای ریزی ک میومدمو ضبط کرده بود باریستا ام عاشقم شده بود ۲۴ساعته خوراکی میاورد برام و تا اخر تایم دلقک بازی در میاوردیم ...
ی بار کارفرما سالن بالا بود یکسری از نیروها رفته بودن اف من بودم و فقط ۱مشتری ثابت ک دوس شده بودیم یواشکی ب بلوتوث کافه وصل شده بود هیچ مشتری دیگ ایم نبود ریختیم وسط حسابی قر دادیم نگو همه رو دوربین گرفته اخر سر موقع رفتن منو کشید کنار تمام شیطون هامو تو کامپیوتر نشون داد 🤣🤣🤣🤣
حرفی حدیثی سخنی دارید بگین