دو هفته نبودم چون اصلا حوصله نداشتم بیام حالم خوب نبود فقط دوست داشتم تنها باشم
من قبلا اینجا درمورد ازدواجم تاپیک زدم با مشاور صحبت کردم خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که نامزدیمو بهم نزنم و قبول کنم. به قول مامانم شانس هر روز در خونه ادمو نمیزنه که😅
من تنها مشکلم سن خودمه درسمه که با کلییییی شرط اینکه من قراره درس بخونم و من نه کار خونه بلدم نه وقتشو دارم نه حوصلشو نه حوصله مهمونی و..دارم قبول کردم نامزدیمونو رسما اعلام کردیم و همه چی همونطوری که دوست داشتم پیش رفت🤍 و چند وقت دیگه عروسیمونه که از الان بشدت استرسشو دارمممممم
تنها چیزی که خیلی منو میترسونه اینه افت تحصیلی داشته باشم چون اصلا تمرکز ندارم درس بخونم😫