وقتی ۸ ۹ ساله بودم تجاوز و آزار جنسی تجربه کردم و متاسفانه بچه ناخواستم توسط پسر عمم
خلاصه این اومد ازدواج کرد ی زن خیلی خوشگل داره یعنی شبیه پرنسس هاست و دختر عموم چند وقت پیش گفته بود ک عموم ( ک بابام باشه) دخترش نمیزاره وقتی پسر هست بخوابه خونه عمم
الان ک پسر عمم زن گرفته میزاره بخوابه
در حالی که من وقتی اینم بوده خوابیده بودم هزاران بار
اولش همه خندیدن
چون واقعا داشت چرت میگفتت این ک جدی شدمن تا این بود نمیخوابیدم من خواهر نداشتم همش سعی کردم با دخترای عمم وقت بگذرونم و از اون پسر ب شدت متنفرم حالا زنش اومده شایعه کرده که من دارم سعی میکنم اغوا کنم شوهرش همه باور کردن