یه ساله باهمیم
بخاطر مشغله هامون قرار بود بعد از مدت ها همو ببینیم
وقتی خاستیم همو ببینیم گفت داداشم اومده باید پیشش باشم خونه مریضه و فلان
گفتم باشه
بعد دیدم استوری گذاشته باهم رفته بودن پارک و پاساژ گردی و رستوران گردی و اینا 😑😑😑
بعد من دیگه عصبانی شدم هرچی از دهنم درمیومد بهش گفتم
خیلی ناراحتم کرد
حداقل میتونست استوری نذاره که من ببینم
حس میکنم کرررم داره