و شبام پیش منو نوزادم نمیخوابه ک راحت بخوابه و فرداش بره سرکار
جای من بودین چ کار می کردین و چ حسی داشتین
مگه خودش بچه نمیخواست؟
به حسش احترام میزاشتم تا وقتی براش عادی بشه
بهش حق میدادم و اروم اروم عادتش میدادم ک بچس و ترس نداره هی میدادم بغلش تا ترسش بریزه
هیچ حسی
یکم بزرگ شه میشه عشق زندگیش و همش بغلش میگیره
منم قبلا میترسیدم نوزاد بغل بگیرم
سخت نگیر
خودش میاد سمتش
وای هیچوقت کنار نوزاد نخوابید،ممکنه تو خواب برید روش و خفه بشه،ببخشید خدای نکرده
روزها بچه رو بیشتر بده بغلش کم کم ترسش بریزه.
شب ها هم کنار شما بخوابه و نوزاد طرف خودت باشه(شما وسط بخواب)
من هم میترسیدم و میترسم کنار نوزاد بخوابم ، ممکنه بغلطی روش بزاری تو تخت خودش امن تره
یه کم صبر داشته باش .
شوهر منم همینطوری بود تا چند ماه دست ب بچه نمیزد ، یه استرس و ترسی تو وجودش بود ک هیچوقت ب زبون نمیاورد ولی من درک میکردم و اذیتش نکردم ، شمام حساس نشو گیر یه وقت نده بهش ، راستش من خودمم بچم کنارم بود نمیتونستم درست بخوابم تا صبح خواب و بیدار بودم ولی مادر مجبوره
چه بامزه😄
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز